طمع دشمن در انتخابات مجلس
روزنامه کیهان روز سه شنبه 11 دی ماه
یادداشت روز
طمع دشمن در انتخابات مجلس
«ما دشمن داریم»، این جمله ای است که فهم آن در آستانه انتخابات برای کار کشته های سیاست در ایران، گاه بسیار دشوار و بلکه ناممکن می شود. تجربه غفلت از دشمن به لحاظ تاریخی در ایران دیرینه است و در سالهای اخیر هم مکرر رخ داده است. از مدعیان اصلاحات که توقعی نیست اما اصولگرایان هم در این سالها گاه چنان در گرداب مهیب زد و خوردهای فرقه ای غرق شده اند که پاک از یادشان رفته دشمنی بی رحم و زیرک در کمین ایران عزیز نشسته که اگر غلبه پیدا کند خط کشی های درون جریان اصولگرا که سهل است حتی به مرزبندی های اصولگرا و اصلاح طلب هم در موارد مهمی هیچ اعتنا نخواهد کرد.
گاه در ایران برخی تصور می کنند که همه طراحی های دشمن علیه نظام اسلامی بیرونی است و فی المثل امریکا هر چه بخواهد بکند در شورای امنیت عراق یا خلاصه جایی خارج از مرزها انجام خواهد داد. رهبر بصیر انقلاب روز شنبه این حقیقت بسیار مهم را مورد تاکید قرار دادند که دشمن برای صحنه داخلی ایران هم طراحی ها دارد و خصوصاً در انتخابات آتی مجلس از دشمن نباید غافل بود. نگاهی کوتاه به تاریخ یکصد سال اخیر ایران و حتی نظر به آنچه پس از انقلاب در ایران رخ داده به خوبی نشان می دهد که بازیگران مختلف –حتی دلسوز- هر گاه از نقش عامل خارجی در صحنه داخلی کشور غافل شده اند خسارتهایی بزرگ بر ملک و ملت وارد آمده است. نمونه روشن آن انقلاب مشروطه است که درست از وقتی عامل خارجی نقش آفرینی خود را در آن آغاز کرد نطفه انحرافات هم یکی پس از دیگری منعقد شد.
امروز ساده اندیشی محض است اگر تصور کنیم دشمن صحنه فوق العاده حساسی مانند انتخابات مجلس را رها خواهد کرد و تلاشی برای نقش آفرینی در آن نمی کند. اتفاقاً دلایل مهمی هست که نشان می دهد دشمن بیش از هر زمان دیگری به صحنه داخلی ایران چشم دوخته و با انجام طراحی هایی پیچیده قصد دارد تاثیر مطلوب خود را بر این صحنه بگذارد. اصلی ترین عامل هم این است که دشمن غربی و در راس آن آمریکا به وضوح به این نتیجه رسیده که هیچ کدام از طراحی های بیرونی آن علیه ایران اسلامی چه در شورای امنیت و چه در خارج از آن چه درباره بحث هسته ای و چه غیر از آن امکان توفیق ندارد و اگر قرار باشد علیه نظام اسلامی اقدام موثری صورت بگیرد حتماً باید آن را از داخل سازمان داد. حجم اظهار نظرهایی که طی سالهای گذشته درباره لزوم حمایت از نیروهای غرب گرا در داخل ایران و «حل مساله ایران از درون» توسط سران نظام جهانی سلطه صورت گرفته بیرون از شماره است. حالا که دشمن در خارج از مرزها در مقابل نفوذ و اقتدار ایران ناتوان شده و خود به این امر اذعان دارد معقول است اگر تصور کنیم که به داخل ایران روی خواهد آورد و سعی خواهد کرد پروژه ای را که در صحنه منطقه ای و فرامنطقه ای از انجام آن ناتوان بوده لابه لای کش مکش های داخلی جلو ببرد و به نتیجه برساند. علاوه بر شکست در منطقه و فرامنطقه عامل دیگری که در توجه بیشتر غرب به صحنه داخلی ایران موثر بوده این است که تصور می کنند مجموعه ای قابل اعتنا از نیروهای غرب گرا درون ایران سازمان داده اند که می توانند به عنوان نمایندگان امین فرهنگ مدرن روی آنها حساب کنند و خود صرفاً از بیرون به حمایت آنها بپردازند. بنابراین به طور خلاصه می توانند گفت تجمیع این دو عامل یعنی «شکست در بیرون» و «فراهم بودن مجاری طمع و ابزارهای دخالت در داخل» علتهای اصلی توجه عمیقی است که دشمن خارجی به انتخابات مجلس هشتم در ایران نشان خواهد داد و علامتهای این تلاش از هم اکنون پیداست.
اصلاح طلبان تندرو در ایران –خود بپذیرند یا نه- تبدیل به نقطه امید و مجاری طمع دشمن در ایران شده اند. یک رصد ساده روی خروجی خبرگزاری های غربی نشان می دهد که چگونه از وقتی امریکاییها فهمیده اند تولید فشار موثر بر ایران در صحنه های منطقه ای و فرامنطقه ای –با شدتی که ایران را به تجدید نظر در رفتارش وادارد- عملاً ناممکن شده ادبیات مقامهای آن کشور هم دگرگون شده و به جای سخن گفتن از برنامه های براندازانه درباره لزوم برقراری دموکراسی و حکومت قانون (؟!) در ایران سخن می گویند. کاندولیزا رایس چند ماه قبل رسماً اعلام کرد آمریکا سیاست تغییر رژیم در ایران را کنار گذاشته و از این پس به دنبال تغییر رفتار رژیم ایران خواهد بود. پس از آن گزارش شورای اطلاعات ملی امریکا –که متاسفانه هرگز در داخل ایران به شکل همه جانبه تحلیل نشد- حمله نظامی به ایران را منتفی کرد در مرحله بعد اطلاعات دقیقی وجود دارد که امریکایی ها برنامه ریزی کرده اند تا قطعنامه سوم تحریم ها هم از حیث زمان و هم از نظر محتوا به گونه ای باشد که بیشترین تاثیر را در جهت مطلوب غرب بر انتخابات مجلس در ایران بگذارد. مهم ترین فاکتوری که غرب را به نتیجه بخش بودن این فرایند امیدوار کرده و آنها را واداشته تا روی آن سرمایه گذاری کنند این است که احساس می کنند گروه نزدیک به آنها در ایران –طیف تندرو اصلاح طلب- تنها نقطه امیدی است که می تواند آرزوهای برباد رفته آنها در زمینه تغییر رفتار نظام اسلامی و همگرا شدن آن با نظم مطلوب منطقه ای و بین المللی امریکا را محقق سازد.
برخی از اصلاح طلبان ایرانی هم البته انصاف باید داد در جلب توجه غرب هیچ کوتاهی نکرده اند اگرچه غربی ها اگر اهل عبرت گرفتن از تاریخ بودند می فهمیدند سرمایه گذاری روی جماعتی با این مشخصات مفهومی جز «آتش به مال زدن » ندارد. شعارهای فعلی اصلاح طلبان –که می توان حدس زد تا زمان انتخابات روز به روز پررنگ تر خواهد شد- دقیقاً با خط تبلیغی دشمن منطبق است. بیانیه های حزب مشارکت با اعلامیه های رسمی که روی سایت وزارت خارجه امریکا قرار دارد با اخبار و تحلیلهای رادیو فردا و با اعترافات کسانی که امروز وابستگی آنها با سرویسهای جاسوسی دشمن محرز است هیچ تفاوتی ندارد.
البته آقایان تا امروز هیچ توضیحی درباره این هماهنگی نداده اند اما نتیجه ای که از آن باید گرفت چندان پیچیده نیست. نمونه حمله نظامی به ایران را به یاد آورید. در حالیکه حتی خود امریکاییها هم گوشه و کنار ابا نداشتند از اینکه بگویند همه هدفشان از آن همه سروصدا قرار دادن ایران در موضع ضعف و بعد به خیال خودشان آغاز مذاکرات با ان است آقایان اصلاح طلب در داخل به شهادت همه آنچه گفتند و نوشتند حتی تند و تیزتر از امریکا درباره خطر قریب الوقوع حمله علیه ایران در ظاهر به نظام هشدار می دادند و در واقع مردم را می ترساندند.حالا که موضوع چنانکه امریکا خود رسما اعلام کرده کاملاً منتفی است –و از دید ما همان موقع هم منتفی بود- آیا کسی هست که توضیح بدهد آنهمه آب به آسیاب دشمن چرا ریخته شد؟
امریکاییها تصور می کنند هوادارانی در ایران دارند که کار مطلوب امریکا را می کنند در حالیکه خیال می کنند در حال انجام کار مطلوب خود هستند. این برای یک سرویس اطلاعاتی بهترین حالت است: کسانی در واقع اهداف آن را پیگیری کنند در حالیکه تصور می کنند به دنبال خیر و صلاح خود هستند. روز یکشنبه دبیر کل سابق حزب مشارکت به روزنامه سرمایه گفت ما مهمترین مشکل کشور را دموکراسی می دانیم. امریکا هم دقیقاً همین را می گوید. این جمله حتی از حیث ووردینگ با آنچه در اعلامیه های رسمی کاخ سفید می آید یکی است. درست است که اصلاح طلبان در سالهای پس از خروج از قدرت از امیدی که به حضور امریکا در منطقه بسته اند به صراحت سخن نمی گویند. گرچه این پرده پوشی مختص اصلاح طلبانی است که در احزاب رسمی حضور دارند و الا نیروهای رادیکال تر انها که عموما به وب نویسی اشتغال دارند به این امید تصریح هم کرده اند اما به راحتی می توان حسابی را که روی عامل خارجی کرده اند لابه لای اظهاراتشان مشاهده کرد. اینکه آیا این اصلاح طلب نوازی هم به یکی دیگر از اشتباه محاسبه های امریکا درباره ایران تبدیل خواهد شد یا نه محتاج بحث تفصیلی است اگرچه نتیجه آن از قبل قابل پیش بینی است.
این مساله هم که برنامه اصلاح طلبان پس از ورود به مجلس چیست موضوع نوشته هایی دیگر خواهد بود. غرض این نوشته فقط روشن کردن این موضوع بود که چرا نیابد از نقش دشمن در انتخابات آتی غافل بود و طبعاً روی سخن در چنین نوشته ای با اصولگرایان است. همه سخن این است که بخشی از جبهه حریف اصولگرایان در انتخابات آتی نه یک جناح دیگر داخل نظام بلکه خود دشمن است. هر یک صندلی مجلس را دراین شرایط باید به گونه ای دیگر دید.
مهدی محمدی