سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افول محافظه کاران

 

روزنامه اعتماد دوشنبه 30 مهر ماه 1386                   

گزارشی تحلیلی از آثار سیاسی کناره گیری علی لاریجانی

افول محافظه کاران

 

گروه سیاسی ایرج جمشیدی: کنار رفتن غیر منتظره علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی آن هم در شرایط حساس فعلی و تنها دو روز قبل از انجام مذاکرات نهایی ایران با اتحادیه اروپا در رم پایتخت ایتالیا به هر دلیلی که رخ داده باشد، نشانه ای است از افول هرچه بیشتر جریان سیاسی محافظه کاران در دولت محمود احمدی نژاد. به گمان بسیاری با این تحول محافظه کاران سنتی آخرین کرسی خود را در دوت احمدی نژاد واگذار کردند، شاید روزی که محمود احمدی نزاد به صورت غیر مترقبه بر کرسی ریاست جمهوری ایران تکیه زد و ناچار شد برای چینش کابینه اش از مشاوره های خاص محمد رضا باهنر نایب رییس پرنفوذ مجلس هفتم و از سران محافظه کار سنتی بهره گیرد و در عوض از حمایت شاخه دیگر اصولگرایان به رهبری احمد توکلی و محمد باقر قالیباف رقیب           قسم خورده اش صرف نظر کند، هیچ کس باور نمی کرد محمود احمدی نژاد اینچنین قدرت پیدا کند تا مقتدرترین شخصیت محافظه کار سنتی را از یک مقام مهم کنار بگذارد. اگرچه نقل محافل است که اظهارات علی لاریجانی درباره پیام ویژه پوتین یکی از دلایل احتمالی کنار گذاشته شدن او به شمار   می آید اما بر کسی پوشیده نیست که بین رییس جمهور و دبیر شورای عالی امنیت ملی اختلافات قابل توجهی در نحوه پیشبرد گفتگوهای هسته ای وجود داشت.

 لاریجانی ایده خاص خود را داشت. او معتقد به استراتژی رساندن تنش هسته ای به اوج سپس گرفتن حداکثر امتیازات از طرف مقابل و نهایتاً کاهش تنش با شیب ملایم بود. در واقع علی لاریجانی اهداف مورد نظرش را در چارچوب این سیاست پیش می برد و حتی یک بار در جریان گفتگوهای هسته ای سال گذشته اش تا مرز توافق نهایی با طرفهای هسته ای پیش رفت اما در همان حال محمود احمدی نژاد که ظاهراً از عدم توجه کافی دبیر شورای عالی امنیت ملی به مقام ریاست جمهوری ناراضی نشان می داد در جریان یکی از سفرهای استانی اش سخنان تند و تیزی را عنوان کرد و تمام رشته های لاریجانی را پنبه کرد. سخنان تند و تیز احمدی نژاد مبنی بر عدم کوتاه آمدن ایران بر سر فعالیتهای هسته ای و حتی تعلیق یک دقیقه ای غنی سازی برای اولین بار اختلاف رییس جمهور و دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور را نشان داد، اختلافی که طی یک سال منجر به کناره گیری علی لاریجانی به نفع محمود احمدی نژاد شد و این کناره گیری بیش از هر چیزی نشانه تضاد روحیه سختگیرانه احمدی نژاد و نرم خویانه لاریجانی بود.

 در واقع علی لاریجانی به رغم حملات تندی که طی چند سال پیش از آن به سیاستهای هسته ای اصلاح طلبان می کرد اما او هم به چیزی غیر از تاکتیکها و استراتژی های اصلاح طلبان نمی اندیشید و انتقاداتش هم بیشتر جنبه سیاسی داشت تا واقعی. البته نه تنها علی لاریجانی بلکه خانواده لاریجانی ها در نظام سیاسی جمهوری اسلامی از جمله شخصیتهای سیاسی به شمار می آیند که از روحیه تهاجمی و در عین حال معامله گرایانه قوی نسبت به رقبای سیاسی خود برخوردارند و در عین حال همان اندیشه های رقبای سیاسی خود را در اشکال دیگر دنبال می کنند. مصلحت اندیشی از روحیات و خصلتهای سیاسی لاریجانی ها به شمار می آید. کما اینکه محمد جواد لاریجانی درباره مسایلی از قبیل مذاکره با آمریکا و شیوه فعلی سیاستهای هسته ای همانگونه می اندیشد که علی لاریجانی در ذهن خود آن را دنبال می کند.

علی لاریجانی کاندیدای اصلی محافظه کاران سنتی برای انتخابات ریاست جمهوری بود. اما او در بین 6 کاندیدای ریاست جمهوری تنها توانست از محسن مهر علیزاده پیشی بگیرد و با آرایی در حدود دو میلیون رای نتوانست جایگاه قابل قبولی کسب کند. اگر چه لاریجانی در انتخابات جایگاه قابل قبولی به دست نیاورد اما این مانع از آن نشد تا به یکی از مناصب حساس نظام جمهوری اسلامی نرسد. دبیری شورای عالی امنیت ملی مناسب ترین مکانی بود که جریان اصلی محافظه کار سنتی برای کاندیدای ناکام خود در نظر گرفت. چه اینکه در آنزمان افکار احمدی نژاد در حوزه سیاست خارجی ناشناخته بود و در رقابتهای انتخاباتی کوچکترین حرفی از سیاست خارجی نمی زد. کما اینکه بسیاری او را در این زمینه فاقد اندیشه ای خاص یا سازمان یافته می دانستند. در واقع اینگونه هم می نمود چرا که احمدی نژاد با تجارب کم سیاسی چه در حوزه داخلی چه در حوزه خارجی رییس جمهور شد. او حتی سابقه یک فعالیت دیپلماتیک را هم در پرونده اش نداشت. این در حالی بود که خانواده لاریجانی ها به فعالیت در حوزه سیاست خارجی مشهور بودند و با الزامات روابط بین الملل به خوبی آشنایی داشتند، هر چند بنا بر مصلحت سیاسی علی لاریجانی از پذیرش تعلیق موقت غنی سازی از سوی دولت خاتمی انتقاد شدید کرده بود و جمله معروف در غلتان دادیم و آب نبات گرفتیم را به کار برد. با این وجود ماجرا آنگونه که تصور می شد، پیش نرفت اگرچه احمدی نژاد رای اعتماد مجلس به کابینه اش را تا حدود زیادی مدیون محافظه کاران سنتی و تحرکات خاص محمد رضا باهنر یکی از رهبران این جریان در مجلس بود اما این مانع از آن نشد تا رییس جمهور ناشناخته سیاستهای ویژه خود را در قبال تمام اندیشه های سیاسی حتی محافظه کاران پی گیری نکند. او در ظاهر امتیاز داد اما در باطن به گونه ای دیگر می اندیشید. محمود احمدی نزاد به تدریج نفوذ خود را در تمام حوزه های سیاسی داخلی و خارجی گسترش داد و مهره های مود نظر خود را به کار می گمارد. با این وجود خاکریز مقاوم در برابر محمود احمدی نژاد همان صندلی دبیری شورای عالی امنیت ملی بود. اهمیت این مقام به خاطر آن بود که بنابر سنت هسته ای نظام جمهوری اسلامی دبیری شورای عالی امنیت ملی مذاکره کننده ارشد هسته ای هم به شمار می آمد.

پیش از علی لاریجانی حسن روحانی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بر آن تکیه زده بود، اما افکار حسن روحانی مستقیماً از سوی احمدی نژاد رد شده بود. گو اینکه حسن روحانی از سوی طرفداران تندرو احمدی نزاد به طنز به دریافت لقب دیپلمات تعلیق مفتخر شده بود و دیگر جایی برای او باقی نمانده بود. کما اینکه سیاستهای هسته ای کشور هم دچار تحول شده بود و مردان جدید صحنه سیاست تصمیم به اخذ عبارت تعلیق غنی سازی از ادبیات هسته ای کشور گرفته بودند.

 علی لاریجانی در ابتدا از پیشگامان و طرفدارن سیاست جدید بود. حتی مشهور است که او نقش مهمی در شکست تعلیق و ادامه غنی سازی اورانیوم داشته است، اما با این وجود این اندیشه واقعی لاریجانی نبود چرا که او به زودی دریافت با تداوم وضع موجود ممکن است کشور به مشکلاتی گرفتار شود که مهار آن به راحتی مورد نظر نباشد. لاریجانی بنا بر اندیشه های سیاسی خاص خود که نشات گرفته از اندیشه های سیاسی جریان محافظه کار سنتی در ایران است، کم کم به سیاستهای محافظه کارانه مصلحت گرایانه و حتی کوتاه آمدن در برابر طرفهای خارجی و نوعی معامله که نتیجه آن برد و باخت برای هیچ یک از طرفهای مذاکره نباشد، تمایل نشان می داد و این همان روحیه ای بود که شدیداً با روحیه تهاجمی و تندروانه محمود احمدی نژاد در تناقض قرار گرفت. احمدی نژاد که مستظهر به پشتیبانی های زیادی بود عزم خود را جزم کرده بود تا اصطلاحاً هر همکاری را که قادر به بالا بردن سرعتش متناسب با سرعت رییس جمهور نیست، کنار بگذارد. کما اینکه کنار گذاشتن چنین شخصیتهایی در دولت موج میزد و وزرا یکی پس از دیگری برکنار می شدند.

این تغییرات حتی در مواردی برخی شخصیتهای سیاسی-نظامی خارج دولت را هم  در برگرفت. البته در وضعیت جدیدی که پیش آمده و ظاهراً طرفداران سیاست برخورد تند و کوتاه نیامدن در برابر طرفهای خارجی پیروز میدان به در آمده اند، تنها محمود احمدی نژاد و طرفداران او نقش ندارند. بلکه احمدی نژاد به عنوان عالی ترین مقام اجرایی این سیاست عمل می کند. طبیعی است در شرایط جدید دامنه تغییرات دامن تمام مقامات و شخصیتهایی را خواهد گرفت که به هر دلیلی با وضع جدید موافق نیستند یا خواهان سیاستهای متفاوتی هستند. این تغییرات حتی می تواند شامل حال شخصیتهای سیاسی باشد که دارای پایگاه قوی میان محافظه کاران سنتی هستند حتی اگر این شخصیت علی لاریجانی از قوی ترین شخصیتهای سیاسی محافظه کار باشد، شخصیتی که نقش مهمی در افول اصلاح طلبان و روی کار آمدن جریان اصول گرا در مناصب حساس دولت و مجلس ایفا کرده است.

لاریجانی کسی است که در صدا و سیما هدایت اصلی گروههای سیاسی محافظه کار را به دنبال شکست محافظه کاران از اصلاح طلبان در دوم خرداد 1376 ایفا کرد. او کسی است که در شرایطی که تمام محافظه کاران روحیه خود را در قبال رای مردم به خاتمی باخته بودند در میدان ماند و هسته اصلی منتقدان دوم خرداد را تشکیل داد و منویاتش را از طریق صدا و سیما پیش برد. او یکی از عوامل اصلی افول اصلاح طلبان است اما ظاهراً عامل اصلی افول اصلاح طلبان خود نیز به همان سرنوشت دچار شده است. کما اینکه دو سال و دو ماه پس از گرفتن عالی ترین منصب دیپلماتیک نظام جمهوری اسلامی اکنون ناچار از واگذاری مقامش شده است. حذف لاریجانی نشانه ای است از ظهور تغییرات جدید و در عین حال تاییدی است بر افول واقعی محافظه کاران سنتی، چرا که اکنون این جریان از حفظ کرسی هایی که در نتیجه فعل و انفعالات سیاسی یک دهه اخیر به دست آورده عاجز می نمایاند اما در همان حال جریان تندرو معتقد به برخورد متصلب در عرصه سیاست خارجی هر روز خود را در مرتبه بالاتری می بیند. گو اینکه تمام تغییرات مدیریتی، وزارتی فرماندهی و دیپلماتیکی که در سطوح مختلف رخ وی دهد، همگی در راستای اهداف مورد نظر سیاستمداران تندرو است. اکنون سیاستمداران معتقد به روش های دیپلماتیک، جایگاه خودشان را از دست می دهند.