سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این بار آقای حداد عادل

این بار آقای حداد عادل
مصطفی ایزدی

سیاسیون و مقامات بلندپایه، به هنگام سخن گفتن، نمادی از شخصیت و سوابق دیرین خود را بروز می دهند، به گونه یی که هر شنونده کارآزموده یی متوجه می شود این سخن یا اعلام نظر جدید بر همان ادبیات و منشی استوار است که از این مقام یا چهره سیاسی انتظار می رفت. در اصطلاح عامیانه می گویند این حرف به قیافه فلانی می آید یا نمی آید. با این وصف انتظار می رود که هر شخصیت سیاسی یا اداری سخنی بگوید یا موضعی بگیرد که در تضاد با تصویری که از وی در اذهان هست، نباشد.

شاید بعضی از مقامات تازه به دوران رسیده این قاعده را رعایت نکنند و سخن هایی بگویند یا موضعگیری هایی داشته باشند که غیرمنتظره باشد و در شأن مقامی به آن بلندپایگی نباشد.

در این میان اما آقای غلامعلی حدادعادل که در این دو سه دهه، گامی بر سکوی مدیریت های ارشد داشته و جزء مقامات باتجربه است و به خصوص در موقع سخن گفتن رعایت های زیادی را معمول می دارد، این بار حرفی این چنین زده است.

وی روز سه شنبه 18 دی ماه از طریق گفت وگوهایی که با خبرنگاران داشته، به مخاطبانی که معلوم نیست چه کسانی هستند، سفارش کرده که «بی صلاحیت ها ثبت نام نکنند.»(جراید، 19/10/86)

در پس این جمله یی که آقای حدادعادل در زمان مقدماتی برگزاری انتخابات مجلس هشتم بیان کرده، خیلی حرف ها و پرسش ها نهفته است که امیدواریم رئیس مجلس شورای اسلامی به آن توجه کرده باشد.

اول اینکه ایشان می داند که در حال حاضر صلاحیت ها در دو مرکز یا در دو نهاد بررسی می شود؛ ابتدا در هیات های اجرایی مستقر در فرمانداری ها با حضور اکثریت معتمدین محلی. در این هیات ها با اخذ اطلاعات مربوط به نامزدها از چهار ارگانی که قانون مشخص کرده و بررسی این اطلاعات، صلاحیت عمومی نامزدها رد یا تایید می شود.

اگرچه انتخاب معتمدین برای تشکیل هیات های اجرایی، تا حدودی سلیقه یی است، اما بالاخره قانونی است و فعلاً روش دیگری پیش بینی نشده است.

دوم اینکه اعتراض منتقدان به رد صلاحیت ها، چندان مربوط به ردصلاحیت در هیات های اجرایی نیست و این پرسش از آقای حدادعادل وجود دارد که آیا منظورشان کسانی است که در این مرحله فاقد صلاحیت تشخیص داده می شوند؟

سوم اینکه همه می دانند شورای نگهبان وظیفه اش نظارت بر صحت همین مرحله است، اما برای اینکه مخالفان به مجلس شورای اسلامی راه پیدا نکنند، مشخصه یی به نام نظارت استصوابی تعریف شد. برای آحاد جامعه هم روشن است که اعمال این شیوه، یعنی ردصلاحیت افرادی که به این نوع شیوه ها انتقاد دارند. حال آیا رئیس مجلس شورای اسلامی معتقد است کسانی که احتمالاً یا قطعاً شورای نگهبان صلاحیتشان را تایید نمی کند، ثبت نام نکنند؟ اگر پاسخ آقای حدادعادل مثبت است، جای بسی تاسف است، چرا که ایشان بر این باورند که اولاً هر کسی را هیات های نظارت فاقد صلاحیت دانست، واقعاً فاقد صلاحیت است، و ثانیاً ایشان بر این باورند کسانی که به دیدگاه آنها یا عملکرد آنان انتقاد و اعتراض دارند، خودشان را بی صلاحیت بدانند،

چهارم اینکه رئیس مجلس هفتم، چه بپذیرد و چه نپذیرد، هیات نظارت شورای نگهبان ملاحظات سیاسی محلی یا ملی را در پرتو نظارت استصوابی در ردصلاحیت ها اعمال می کند. با این حساب آقای حدادعادل معتقد است که ردصلاحیت شده ها توسط شورای نگهبان، خود را بازنشسته سیاسی تلقی کنند و از حضور در صحنه به کنج خانه های خود بروند؟ آیا ایشان تحت تاثیر اظهارات دبیر شورای نگهبان قرار گرفته که معمولاً بعد از ردصلاحیت های گسترده، اعلام می کند ما به دلیل اینکه این افراد قاچاقچی بوده اند، یا مشکلات اقتصادی و اخلاقی دارند یا با بیگانگان در ارتباط هستند یا مردم آنان را به خوش نامی نمی شناسند، ردصلاحیتشان کرده ایم. نه تنها آقای حدادعادل، بلکه هر شهروندی که با الفبای سیاست آشناست، می داند رد کردن این نوع بی صلاحیت ها هیچ ربطی به شورای نگهبان ندارد و برای فاقد صلاحیت دانستن قاچاقچی و فاسد اخلاق و مفسد اقتصادی و وابستگان به اجانب و افراد بدنام، نیاز به نظارت استصوابی هم نیست و هیات اجرایی با گرفتن اطلاعات از دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی، به فقدان صلاحیت چنین افرادی پی می برد و افراد بدنام هم توسط مردم طرد می شوند. لذا آقای حدادعادل باید خود را از این چارچوب ذهنی برهاند.