سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا طفره می روید

روزنامه کیهان   شنبه 5 آبان

خبر ویژه

چرا طفره می روید؟!

روزنامه اعتماد ملی طی یادداشتی به قلم مدیر مسئول محترم این روزنامه به جای توضیح درباره اینکه چرا روزنامه اعتماد ملی از تحریف صریح بیانات حضرت امام (ره) توسط آیت الله صانعی دفاع کرده است باز هم روش طفره رفتن و پنهان کردن نیت اصلی خود را برگزیده و روزنامه کیهان را مورد ملامت قرار داده است که چرا ماجرای تحریف بیانات حضرت امام (ره) از جانب آیت الله صانعی را برملا کرده است؟ مدیر مسئول محترم اعتماد ملی می نویسد :«تنها مرجع ذیصلاح و قانونی برای تشخیص تحریف سخن و کلام امام (ره) موسسه حفظ و نشر آثار آن بزرگوار است» و با استناد به این که موسسه مزبور نسبت به حفظ تحریف سخنان حضرت امام (ره) توسط آیت الله صانعی موضع نگرفته است نتیجه می گیرد که بنابراین در نقل قول آقای صانعی از کلام حضرت امام (ره) تحریفی صورت نپذیرفته است! که در پاسخ باید گفت: الف- کیهان با درج متن بیانات امام (ره) از صحیفه امام (ره) و درج متن اظهارات آیت الله صانعی از سایت شخصی ایشان به وضوح نشان داده است که آیت الله صانعی از پیش خود جمله ای به بیانات امام راحل اضافه کرده است تا مفهوم سخن ان بزرگوار را به نفع یک دیدگاه انحرافی تغییر دهد و معلوم نیست که روزنامه اعتماد ملی با توجه به این اسناد آشکار چگونه می تواند تحریف انجام شده از سوی آیت الله صانعی را انکار کند؟ ب- دفاع از نظرات حضرت امام (ره) و اعتراض به کسانی که دست به تحریف بیانات ایشان می زنند وظیفه همه مسلمانان است و منحصر به موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) نیست. آیا می توان گفت که با وجود سازمانی با عنوان ستاد امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را برعهده دارد سایر مردم وظیفه ای برای امر به معروف و نهی از منکر ندارند؟ چرا خود را به بیراهه می زنید؟ ج- البته این انتقاد به موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره) وارد است که چرا علی رغم وظیفه ای که دارد در مقابل تحریف آشکار و صریح بیانات امام (ره) از سوی آیت الله صانعی و دفاع حزب اعتماد ملی از این اقدام زشت و ناپسند سکوت اختیار کرده است؟ متاسفانه این اولین بار نیست که موسسه حفظ و نشر حضرت امام (ره) در قبال تحریف سخنان حضرت امام بی تفاوت مانده است و معلوم نیست این موسسه چه مصلحتی را بالاتر و چه شخصی را والاتر از حضرت امام (ره) می داند که حفظ شخصیت تحریف کنندگان سخن امام را بر پاسداری از شخصیت والا و ملکوتی امام راحل (ره) ترجیح می دهد؟! ارگان حزب اعتماد ملی که می دانیم چرا از تحریف سخنان حضرت امام (ره) حمایت می کند! برای توجیه این تحریف از سوی آیت الله صانعی بار دیگر به سوابق ایشان در قبل و بعد از انقلاب اشاره کرده است که باید گفت: مطابق نظر صریح حضرت امام «میزان حال فعلی افراد است.» و اگر شخصی با سوابق درخشان دست به اقدامی ناپسند بزند نمی توان با استناد به سوابق او اقدام ناپسند وی را نادیده گرفت چه رسد به آنکه اولاً این اقدام ناپسند تحریف کلام حضرت امام (ره) باشد، ثانیاً این تحریف برای دفاع از یک دیدگاه انحرافی یعنی جدایی دین از سیاست که امام راحل بارها خطر آن را گوشزد کرده بودند صورت پذیرفته باشد و تعجب آور است که حزب اعتماد ملی با مدیریت آقای کروبی- نه فقط از اعتراض به این تحریف خودداری می کند که گناهی نابخشودنی است- بلکه از آن حمایت هم می کند! که باید گفت: اگر به امام (ره) اعتقادی ندارید که ان شاءالله چنین نباشد- و اگر به مبانی اسلام از جمله با اهمیت ترین آنها یعنی آمیختگی دین و سیاست پشت کرده اید که امیدواریم اینگونه نباشید- و چنانچه از روح ملکوتی امام راحل خجالت نمی کشید که نمی کشید!- لااقل از دهها میلیون مردم مسلمان و دلباخته حضرت امام (ره) شرم کنید. نویسنده محترم روزنامه اعتماد ملی نوشته است:«این احتمال وجود دارد که نویسنده محترم کیهان در دو یادداشت خویش متوجه آثار مطالب خود نشده و از سر ناآگاهی چند خطی را قلمی کرده باشد.» که باید گفت: مدیر مسئول کیهان متوجه آثار یادداشتهای خود یعنی افشای دستهای مرموزی که در پی تحریف بیانات امام هستند- بوده است و از اضطراب حزبی که این روزها حیات سیاسی خود را در تحریف کلام امام (ره) می داند آگاهی داشته است. ولی ما دفاع حزب اعتماد ملی از تحریف بیانات حضرت امام (ره) را ناآگاهانه نمی دانیم چرا که با توجه به اسناد غیر قابل انکاری که از انجام این تحریف توسط آیت الله صانعی حکایت می کند کسانی که فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشند نیز نمی توانند آن را انکار کنند. مدیر مسئول محترم حزب اعتماد ملی در پاسخ به بخشی از نوشته کیهان که در آن از درج عنوان «عضو هیئت علمی دانشگاه» در پای مقاله ایشان ابراز تعجب کرده و ان را غیر متعارف دانسته بود آورده است «به آگاهی ایشان مدیر مسئول کیهان- می رساند که نگارنده-مدیر مسئول اعتماد ملی- عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز است»! خب! که چی ؟! عضویت جنابعالی در هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی چه ربطی به مساله مورد بحث دارد؟ آیا منظورتان این است که چون عضو هیئت علمی گروه سیاسی دانشگاه آزاد هستید هر چه می فرمایید باید بدون چون و چرا پذیرفته شود؟ و مگر هر که عضو هیئت علمی بود.... بگذریم.....

و بالاخره باید از دبیرکل حزب اعتماد ملی پرسید که آقای کروبی! شما چرا...؟!  


چتر

روزنامه کیهان دوشنبه 30 مهر ماه86  

گفت و شنود

چتر

گفت یکی از افراطیون مدعی اصلاحات گفته است باید قبول کنیم که مردم از عملکرد جبهه اصلاخات دل خوشی ندارند.

گفتم: حالا که از این واقعیت باخبرند و خودشان به آن اعتراف دارند پس چرا برای پیروزی در مجلس هشتم تلاش می کنند؟

گفت: همین مدعی اصلاحات گفته است اگرچه اکنون در میان مردم پایگاه محکمی نداریم ولی باید به شرایط دوران انتخابات امیدوار باشیم!

گفتم: چه عرض کنم؟!... یارو در جریان یک مانور نظامی از هواپیما بیرون پرید ولی چتر نجاتش باز نشد با خودش گفت: شانس آوردم که مانوره!


جریان خط شکن

روزنامه کیهان روز دوشنبه 5 آذرماه

یادداشت روز

جریان خط شکن

شب عملیات والفجر، گردان خط شکن خود را تا نزدیکی خاکریز دشمن رسانده بود؛ اما ناگهان با میدان مینی برخورد کرد که طبق نقشه و اطلاعات بچه های اطلاعات عملیات قابل انتظار و  پیش بینی نبود... فرصت زیادی وجود نداشت و نیروهای پشتیبانی و عملیاتی تا ساعتی دیگر طبق برنامه عملیات بایستی کار خود را شروع می کردند، چاره ای نبود جز آنکه با جانفشانی یک نفر، معبر برای عبور بچه های خط شکن باز شود تا عملیات لطمه نبیند ... وقتی این خبر بین بسیجیان گردان پیچید 10-12 نفر داوطلب شدند. انتخاب سخت شد. همه آنان در مسابقه شهادت طلبی، خود را پیش می انداختند تا آنکه به پیشنهاد یکی از همان جمع قرار شد بین خودشان قرعه بکشند... لحظه ها پیاپی می گذشتند و وقت تنگ تر می شد تا آنکه اسامی داوطلبان توسط یک نفر روی تکه های کاغذ نوشته شد، کاغذها را هم زدند و نام مسافر بهشت را قرعه کشیدند، او کسی نبود جز همانی که اسامی را روی کاغذ نوشته بود. خوشحال و سبکبال بلادرنگ سوار بال فرشته ها شد و از میان میدان مین به سوی ملکوت پرواز کرد... وقتی بریده های کاغذ ها را نگاه کردند دیدند روی تمامی آنها یک اسم نوشته شده، همانی که دقایقی پیش مسافر بهشت شده بود. سالهای دفاع مقدس ما لبالب خاطرات گویایی است که نشان از رشادتها، جانفشانی ها، شهادت طلبی، ایثار و فداکاری، خطرات را به جان خریدن و جان را فدای آرمانهای امام (ره) و انقلاب کردن دارد. امروز سالروز تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام خمینی (رض) است. همان بسیجی که به فرموده پیر و مرشد بسیجیان «شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد.»

با عنایت به شواهد سالهای پس از انقلاب، بسیج قدرتمندترین نهاد دلسوز در پیشبرد انقلاب اسلامی و مطمئن ترین سنگر برای اهداف مقدس امام (ره) و اسلام ناب محمدی (ص) است؛ چنانکه امام آن بسیجی بزرگ که بسیجی بودن را بزرگترین افتخار خود در دنیا می دانست در سخنان خود فرمودند: تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی یقیناً از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران عرضه شد.

بدون تردید تولد «بسیج» در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب، نمود اراده یک ملت برای زندگی مستقل و آزاد در جهان بر پایه ساختن ایرانی آباد بر مبنای تعالیم رهایی بخش اسلام بود. نهاد مقدس بسیج به عنوان یکی از موفق ترین تجارب انقلاب اسلامی بایستی علاوه بر آمادگی در عرصه دفاع و امنیت با ایجاد بستری وسیع امکان استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود برای سرافرازی ایران اسلامی را فراهم آورد.

بسیج و انقلاب اسلامی دو نهاد در هم تنیده هستند که جدایی و انفکاک آنان از هم امکان ناپذیر است. در سالهای پیروزی انقلاب این بسیج توده های مردم بود که موج تظاهرات و راهپیمایی علیه دستگاه ستمشاهی را تدارک می کرد و پس از آن برانگیختگی مردم و حضور پرشور در میدان انتخابات و رای به حاکمیت انقلاب اسلامی حاصل بسیج اراده ملت بود. در طی سالهای دفاع مقدس بسیج نیروهای مردمی و شهامت و شهادت آنان تبلور یافت و صحنه هایی بدیع و بی نظیر در طول حیات بشری رقم زد که بدون شک مقاومت دلیرانه و زنان بسیجی جاودانه تاریخ خواهد شد. کشوری مثل عراق کمتر از یک هفته مقاومت و در برابر نیروهای متخاصم آمریکایی سقوط می کند. اما شهر خرمشهر که کانون تهاجم دشمن و آماج حملات توپ و تانک و نیروهای پیاده و حملات هوایی بود با دلاور مردی مردان بسیجی و اسوه های مقاومت بیش از یک ماه تن به تسلیم نمی دهد. در سالهای پس از جنگ که عرصه سازندگی و آبادانی بود بسیج سازندگی متبلور شد و آنجایی که میدان علم و فناوری گشوده شد باز هم دانشگاهیان و اندیشمندانی که تفکر بسیجی حاکم بر علم و عملشان بود میدان دار این عرصه شده و قطعاً سرافرازی امروز ما در دستیابی به فناوری هسته ای مرهون تلاش و مجاهده آنان است. بسیج محدود به یک قالب خاص نیست. در تفکر حضرت امام (ره) بسیجی کسی است که در عمل علاقه خود را به پیشرفت و حفظ و گسترش اقتدار نظام اسلامی و شان و حیثیت ملت مسلمان نشان دهد. بسیج جریان خط شکنی است که خود را حافظ اهداف انقلاب و آرمانهای حضرت امام می داند. بسیجی بودن معیار و ملاکی است که بر اساس آن میزان تعهد افراد و گروهها به اصول و آرمانهای اسلام و انقلاب سنجیده می شود. فرهنگ بسیجی مخالف برخی از فضاهای سیاسی حاکم بر احزاب و گروهها در کشور است. آنچه در فرهنگ بسیجی شکل یافته و قوام و عمود و خیمه بسیج است فرهنگ ایثار، از خود گذشتن، دیگران را دیدن، منافع ملت و کشور را ارجح دانستن، بلند نظری و بلند همتی است، اما آنچه که فرهنگ سیاسی بعضی از احزاب و گروههای سیاسی را شکل می دهد سهم خواهی از حاکمیت، منازعه بر سر مسندهای قدرت، ترجیح منافع گروهی و حزبی بر مصالح و منافع مملکت و کوته فکری و کج نظری هایی است که جملگی حاصلی جز خسران و تباه شدن فرصتها ندارد.

مقام معظم رهبری می فرمایند که، بسیج اختصاص به یک منطقه جغرافیایی و یک منطقه انسانی و طبقاتی و قشری ندارد. با این فرض که هر یک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیه حساس مسئولیت و ایمان باشد بسیجی است، آیا همه کسانی که خود را دلسوز انقلاب و کشور معرفی می کنند و در واقع بایستی بسیجی باشند اهداف، رفتارها و مشی فردی و گروهی آنان منطبق با فرهنگ بسیجی است؟

در بسیج بایستی ظرفیتهای جدیدی ایجاد کرد. وقتی بسیج می تواند نفوذ کلام ولی امر مسلمین و مشی انقلاب اسلامی را تا لبنان برساند و سید حسن نصر الله که چفیه بر گردن خود را بسیجی می خواند و رهبری حزب الله منطقه را در دست می گیرد، شجاعانه دماغ پر باد اسراییل غاصب را در جنگ 33 روزه به خاک مذلت می مالد؛ در جایی که مقاومت مردم فلسطین و انتفاضه آنان ملهم از مکتب بسیج احیا می شود و حتی بارقه های انقلاب اسلامی تا آمریکای لاتین و بیخ گوش آمریکا  می رسد این مهم هم بار مسئولیت بسیج را سنگین تر می کند و هم ایجاد بستر برای ظرفیتهای جدید را ضروری می نماید. این امر حتی بر دشمنان نیز مکتوم نمانده است. زبیگنیو برژینسکی، استراتژیست کهنه کار آمریکایی که از او به عنوان یکی از معماران جنگ سرد یاد می کنند می گوید: «ایران قادر به بسیج سراسری جهان اسلام علیه آمریکاست.» بدون تردید حیثیت امروز نظام تا حد زیادی مدیون بسیج و حضور همه جانبه مردم در آن بوده است؛ حتی تصاحب قدرت جهانی اسلامی با بسیج همه جانبه و فراگیر در جهان میسر خواهد بود. به گفته امام راحل این امر شدنی است و باید به دنبال آن بود. امروزه با توجه به جایگاه بسیار حساس بسیج در نشان دادن چهره نظام جمهوری اسلامی و ایجاد جاذبه برای مشارکت و جذب بیشتر جوانان و نوجوانان به سمت الگوهای سازنده مبتنی بر هویت ملی و مذهبی، بسیج و بسیجی مسئولیت سنگینی بر دوش دارد. بسیج در عین عظمت و پویایی؛ تشکلی از تشکیلات انقلاب اسلامی است و اهداف و برنامه های آن با تغییر و تحولات سیاسی کشور بایستی در راستای حفظ و تداوم انقلاب دچار تغییر شود. مدیران و برنامه ریزان بسیج اینک ضمن تاکید بر هدف غایی بسیج که همانا حراست از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است باید به مطالعه و بررسی نیازها و انتظارات بپردازند و طبق آن نیازها برنامه های جذب، انسجام و طراحی و هدف گذاریها را متحول کنند. فراموش نکنیم این تعبیر رهبر انقلاب را که :«بسیج به معنای حضور و آمادگی در همان نقطه ای است که اسلام و قرآن و امام زمان (عج) و این انقلاب مقدس به ان نیازمند است... بسیجی یعنی علی «ع» که تمام وجودش وقف اسلام بود.»

حمید امیدی                      

 

 


ترمز

روزنامه کیهان روز شنبه 26 آبان ماه

گفتو شنود

ترمز

 

گفت: دبیر کل یکی از احزاب دوم خردادی از برخی گروههای مدعی اصلاحات که شخص دیگری را لیدر این جبهه می دانند به شدت گلایه کرد.

گفتم: چطور مگه؟

گفت: ایشان در مصاحبه ای گفته است، لیدر باید کسی باشد که همه قبولش داشته باشند و نمی توان لیدر را با حرف و تبلیغات به کسی تحمیل کرد.

گفتم: راست می گه، ولی حالا مگر آن شخص دیگر را همه مدعیان اصلاحات به عنوان لیدر قبول دارند.

گفت: نه! گروههای مدعی اصلاحات خودشان را از هر دو نفر مورد اشاره برتر می دانند و مردم هم طی چند انتخابات اخیر نشان داده اند نظرشان با همه آنان متفاوت است.

گفتم: شخصی که یک حساب بانکی باز کرده و منتظر قرعه کشی بود با دو پسر خود که پشت سر او حرکت می کردند در حال پیاده روی بود. یکی از بچه ها گفت: اگر بابا برنده ماکسیما شد من صندلی جلو می نشینم، دیگری گفت: نخیر! خودم می نشینم و سر این موضوع دعوایمان شد. پدرشان ایستاد و با عصبانیت به آنها نگاه کرده و گفت: کاری نکنید که ترمز کنم و هر دوی شما را از ماشین بندازم بیرون!


تکذیب اتهامات باقی

روزنامه اعتماد یکشنبه 29 مهر ماه

در انجمن دفاع از حقوق زندانیان مطرح شد

تکذیب اتهامات باقی

 

گروه سیاسی، عشرت عبداللهی: انجمن برای اجرای قوانین مربوط به زندانیان پایه ریزی شده است و در طول 4 سال فعالیت کاری جز خدمت به مردم و زندانیان انجام نداده و حمایت خود را در مورد زندانیان اعم از سیاسی و غیر سیاسی به کار برده است. سخنان فوق را دیروز اعضای هیات مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان ایراد کردند. این نشست که با حضور صالح نیکبخت، فریده غیرت و دیگر اعضای هیات مدیره در دفتر انجمن برگزار شده بود درباره بازداشت عمادالدین باقی رییس این انجمن و عملکرد یک سال گذشته انجمن دفاع از حقوق زندانیان بود. صالح نیکبخت اولین سخنران درباره بازداشت عمادالدین باقی اظهار داشت: تاکنون اعضای هیات مدیره انجمن احظار نشده اند اما اتهام اخیری که به آقای باقی تفهیم شده درباره انجمن دفاع از حقوق زندانیان است و از آنجایی که اعضای هیات مدیره مسئولیت مشترکی برای اداره انجمن دارند این موضوع به تمام انجمن برمی گردد. وی افزود: اتهاماتی که در روز آخر بازپرسی بدون حضور من و آقای مولایی که هر دو از وکلای آقای باقی هستیم به او تفهیم شده یکی موضوع تبلیغ علیه نظام است، که این اگر ناشی از اعمال انجمن باشد انجمن هرگز تبلیغی علیه نظام انجام نداده است، زیرا این بدان معنی است که انجمن کلیت نظام را زیر سوال برده در حالیکه ما خود را مقید کرده ایم تا در چارچوب قانون میثاق حقوق بشر و اسناد بین المللی مورد پذیرش ایران که به منزله قوانین ما است فعالیت کنیم.

          سخنگوی انجمن دفاع از حقوق زندانیان گفت حتی عده ای که شتاب بیشتری از ما دارند به ما انتقاد می کنند که انجمن بیش از حد خود را مقید به قوانین کرده یا در تعامل با مقامات قضایی است. صالح نیکبخت بیان داشت که انجمن به دلیل صبغه فعالیت خود با قوه قضاییه در ارتباط است و مطلقاً از موضع گیری سیاسی خودداری می کند هرچند که ممکن است اعضای هیات مدیره یا هیات امنا هر کدام دارای تفکرات سیاسی خاص باشند. این وکیل دادگستری همچنین با اشاره به انتشار برخی اخبار درباره کمکهای میلیاردی امریکا به این انجمن تصریح کرد: ما رسماً از مقام قضایی رسیدگی کننده به پرونده آقای باقی می خواهیم حسابدار خبره ای را انتخاب کنند و دفاتر شرکت هزینه ها و مخارج را از روز اول مورد بررسی قرار دهند تا روشن شود انجمن چه درآمدی داشته و منابعش از کجا آمده است. وکیل مدافع عمادالدین باقی اظهار داشت: اتهام دیگری که علیه باقی عنوان شده این است که او اسناد محرمانه دولتی را از قول زندانیانی که در زندانهای امنیتی بوده اند منتشر کرده و در همایشها و جلسات انجمن در اختیار افراد گذاشته است. این موضوع یک پارادوکس است، زیرا این سوال پیش می آید که اسناد محرمانه دولتی نزد زندانیان امنیتی چه می کند. وی دسترسی به اسناد محرمانه دولتی و انتشار آنها از سوی انجمن را به شدت تکذیب کرد و گفت: آنها می توانند اشکال بگیرند که چرا از حقوق زندانیان دفاع می شود و پاسخ ما این است دفاع از حقوق زندانیان نه جرم است و نه ممنوعیت قانونی دارد زیرا هر زندانی ولو آنکه اتهامش قتل نفس باشد حق و حقوقی را داراست و باید با او مثل انسان رفتار کرد تا حکم قطعی اش صادر شود. سخنگوی انجمن دفاع از حقوق زندانیان تصریح کرد: اگر منصفانه و خارج از هر گونه جوسازی که برخی رسانه ها علیه انجمن به راه می اندازند فعالیتهای این نهاد را مورد بررسی قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که این اتهامات واهی و بی اساس است، زیرا اعضای هیات مدیره و امنای انجمن از آغاز خود را ملزم به رعایت قوانین کشور کرده اند. فریده غیرت همچنین در این نشست به بازداشت باقی اشاره کرد و گفت: عمادالدین باقی بعد از بازداشت به بند 209 اوین منتقل شده که این موضوع جای تعجب دارد، زیرا اگر او برای سپری شدن محکومیت یکساله خود به زندان رفته است چرا در بند 209 نگهداری می شود و بازجویی به چه علتی است؟ این حقوقدان اظهار کرد: باقی حدود 5 سال است که ممنوع الخروج است و از کشور بیرون نرفته در حالیکه اخیراً حکم محکومیتی برایش صادر شده بود که علت آن سفر به دوبی و شرکت در همایش عنوان شده بود. اما در این برنامه خانواده وی به تصور اینکه برنامه از سوی سازمان ملل برگزار می شود حضور پیدا کرده بودند و پس از مشاهده جوی ضد ایرانی همایش را به نشانه اعتراض ترک کردند. این عضو انجمن دفاع از حقوق زندانیان ابراز داشت: پس از بازداشت باقی بیانیه های مختلفی در اعتراض به بازداشت او صادر شده است اما متاسفانه رسانه ملی تنها به یکی از این بیانیه ها که از سوی وزارت خارجه آمریکا صادر شده بود توجه کرده و آن را به آگاهی مردم رسانده است. غیرت همچنین با اشاره به فعالیتهای انجمن دفاع از حقوق زندانیان گفت: وظیفه یک وکیل دادگستری دفاع از متهم است و وکلا نباید با اتهام کاری داشته باشند زیرا دفاع از یک سارق به معنای دفاع از سرقت او نیست هدف ما نیز در انجمن دفاع از کل زندانیان اعم از زندانی سیاسی و غیر سیاسی است. عضو هیات مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان همچنین از تشکیل کمیته ای برای پی گیری پرونده عمادالدین باقی از سوی جمعی از وکلا (صالح نیکبخت، بهمن کشاورز، یوسف مولایی، محمود علیزاده طباطبایی، غلامعلی الوندی، محمد رضا فقیهی، فریده غیرت، فاطمه کمالی و شیرین عبادی) خبر داد.     


تجمع دانشجویی در 3 دانشگاه کشور

روزنامه اعتماد  سه شنبه 1 آبان ماه

 

یک ماه پس از آغاز سال تحصیلی صورت گرفت

تجمع دانشجویی در سه دانشگاه کشور

 

گروه سیاسی، فرنوش امیر شاهی: خیلی زودتر از اینکه کلاسهای نیم ترم اول سال تحصیلی جدید حالت رسمی پیدا کند اعتراضات دانشجویان کشور شکل جدی به خود گرفته است. یک ماه از شروع سال تحصیلی بیشتر نگذشته است که هر روز جمعی از تشکل های دانشجویی با صدور بیانیه و برگزاری تجمع، اعتراض خود از عملکرد مسئولان وزارت علوم در حوزه های مختلف مربوط به دانشگاه را به گوش همگان می رسانند. این انتقادها البته به تناسب حجم مشکلات دانشجویان شکل متفاوتی پیدا می کند، زمانی در حد گلایه و درخواست مطرح می شود و زمانی وسعت می یابد و انتقادها جدی تر می شود. تجمعات چند روز اخیر در دانشگاههای بوعلی سینای همدان، صنعتی شاهرود و پلی تکنیک نیز از همین دسته است. دانشجویان سه دانشگاه فوق در چند روز گذشته اقدام به برگزاری تجمع و تریبون آزاد کردند که مراسم دیروز دانشگاه امیر کبیر دامنه بیشتری داشت. دانشجویان این دانشگاه طبق اعلام قبلی از حدود ساعت11 صبح کلاسهای درس را تعطیل کردند و در اعتراض به جلوگیری از تحصیل تعداد زیادی از دانشجویان و وضعیت دانشجویان بازداشتی مراسمی را برگزار کردند. آنها در انجام برنامه فوق تنها نبودند چرا که میهمانانی از دانشگاههای تهران، علامه، صنعتی شریف و خواجه نصیرالدین طوسی داشتند و به همین دلیل جمع حاضران بنا بر گزارشها نزدیک به 600 نفر تخمین زده شد. البته در مقابل نیز نیروهای انتظامات از برخی دیگر از دانشگاهها به یاری همکارانشان در امیر کبیر شتافته بودند. در خارج از دانشگاه نیز نیروی انتظامی امنیت مراسم را کنترل می کرد. در چنین شرایطی و در میان شعارهای دانشجویان «تریبون آزاد» با خواندن سرود «یار دبستانی من» رسماً آغاز شد و فعالان دانشجویی به ایراد سخن پرداختند. امیر حسین ایرجی عضو انجمن اسلامی دانشگاه علامه و علی عبدی عضو شورای مرکزی دانشگاه صنعتی شریف بیانیه های دو دانشگاه مطبوع خود را قرائت کردند، آنگاه مجد شیخ پور و سجاد ویس مرادی دو عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی امیر کبیر اقدام به سخنرانی در این تریبون کردند. علی عزیزی، علی وفقی و علی نیکو نسبتی سه تن از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت نیز از دیگر سخنرانان بودند. بعد از برپایی تریبون آزاد دانشجویان با حمل پلاکاردهایی به سمت در ولیعصر که در بیرون از آن جمعی از دانشجویان اجازه ورود به دانشگاه را پیدا نکرده بودند، حرکت کردند و سپس به محل آغاز تجمع بازگشتند. آنها همان طور که مراسم را با خواندن سرود یار دبستانی شروع کرده بودند با بازخوانی آن به آرامی تجمع را پایان بردند. به گفته دانشجویان قرار است تریبون آزاد طی روزهای آینده در دانشگاههای تهران و علامه ادامه پیدا کند. اما تهران دیروز تنها مکان اعتراضات دانشجویی نبود چرا که دانشجویان دانشگاه مکانیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، دیروز در اعتراض به صدور احکام محرومیت از تحصیل و انحلال انجمن اسلامی و شورای صنفی تجمع کردند. نمایندگان دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود که نسبت به صدور حکم انحلال انجمن اسلامی منحل شدن شورای صنفی محروم کردن دانشجویان انجمنی از حق تحصیل و فشارهای وارده بر نشریات دانشجویی و کانونهای فرهنگی معترض بودند، در تریبون آزاد اعلام کردند که حق تحصیل قسمتی از حقوق ابتدایی بشر است و از این حق دفاع خواهند کرد. یکی دیگر ا دانشجویان عنوان کرد در شش ماهه اخیر در دانشگاههای ایران بیش از 100 مورد حکم محرومیت از تحصیل برای دانشجویان صادر شده است.» دانشجویان با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضامین :«احکام کمیته انضباتی را لغو کنید» «در آزادترین کشور دنیا ما را از تحصیل محروم می کنند» و «حکم تعلیق قلی زاده را لغو کنید» ، به سمت ساختمان مرکزی دانشگاه حرکت کردند و خواهان حضور مسئولان دانشگاه و پاسخگویی آنان در قبال برخوردهای اخیر شدند. در این تجمع که از ساعت 15/11 شروع و تا ساعت 14 ادامه یافت همچنین دانشجویان با سر دادن شعارهایی خواستار بازگشایی تشکل های انجمن اسلامی و شورای صنفی شده و نسبت به تحرکات برخی مسئولان دانشگاه برای راه اندازی انجمن موازی هشدار دادند. در ادامه که دانشجویان منتظر حضور مسئولان دانشگاه در جمع خود بودند با حضور در ساختمان مرکزی دانشگاه ادامه تجمع و تریبون آزاد دانشجویی خویش را در این ساختمان برگزار کردند. در پایان این تجمع با توجه به عدم حضور مسئولان برای پاسخگویی دانشجویان برای روز سه شنبه (امروز) اعلام تجمع عمومی کرده و بیان کردند تا زمان لغو احکام محرومیت از تحصیل و بازگشایی انجمن اسلامی واقعی دانشجویان و شورای صنفی به اعتراضات خویش ادامه خواهند داد. به جز دو تجمع دیروز دانشگاه بوعلی سینای همدان نیز چند روز قبل شاهد برگزاری تجمع گروهی از دانشجویان بود. البته مراسم همدانی ها علت دیگری داشت. آنها در اعتاض به وضعیت پرونده دختر پزشک جوانی که در بازداشتگاه امر به معروف خودکشی کرد و نابسامانی امنیت خوابگاههای دانشگاه در مقابل درهای پلمب شده انجمن اسلامی تجمع کردند. آنها در شرایطی دور هم حمع شده بودند که در همان روز نشریه دانشجویی (روزها) توقیف شد و بر آلام دانشجویان همدان افزود. تجمع کنندگان خواستار پاسخگویی مسئولان بودند و این همان موضوعی بود که در بیانیه انجمن اسلامی منتخب دانشجویان دانشگاه همدان نیز مطرح شد. در این بیانیه با اشاره به استدلالهای حقوقی و با استناد به مواد قانونی نحوه برخورد با پزشک جوان غیرقانونی ارزیابی شده و آمده است :«به موجب ماده 14 دستورالعمل اجرایی بند 15 قانون آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی ما خواستار تشکیل هیات نظارت و بازرسی جهت معرفی عاملان این حادثه تاثر انگیز هستیم. امید آنکه با اقدام عاجل مسئولان مسببان اصلی هر چه زودتر معرفی و بر اساس قانون محاکمه شوند.»

تجمع دانشجویان دانشگاه بوعلی سینای همدان نیز چون دو دانشگاه شاهرود و امیرکبیر به آرامی پایان یافت. ولی بنا به گزارشها آنچه طی آنچه یک هفته اخیر در دانشگاههای کشور رخ داده تمام نشده است، چون هنوز در فاصله یک ماه از آغاز سال تحصیلی حجم برنامه ها و مراسم اعتراضی دانشجویان نسبت به وضع موجود دانشگاهها بسیار بالا است و این به معنای آن است که فعالان دانشجویی کماکان به تلاشهای خود برای تغییر شرایط ادامه خواهند داد. ولی آنچه در این میان از اهمیت برخوردار است نحوه برخورد مسئولان مربوطه و چگونگی جوابدهی آنها به مطالبات دانشجویان است. شاید بتوان با برخورد منطقی و پاسخگویی مناسب به خواسته های مطرح شده فضای دانشگاهها را دوباره به سمت رسمی شدن کلاسهای درس سوق داد.          


تجربه زدایی

روزنامه اعتماد روز شنبه 19 آبان ماه

تجربه زدایی

 

با گذشت بیش از دو سال از استقرار دولت نهم رییس دولت، وزرای تعاون، رفاه، صنایع و نفت را که خود برگزیده بود برکنار کرد و همچنین برخی روسای سازمانها، استانداران و مدیران منتخب خود را معزول کرد و همزمان تغییر علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و رییس تیم مذاکره کننده انرژی هسته ای هم سوالات زیادی را در کشور ایجاد کرد، چرا که او حساس ترین موضوع کشور را پیگیری می کرد. همچنین خبرهای جدید که پیش از آغاز دور دوم سفرهای استانی اعلام شد حاکی از دستور آقای احمدی نژاد مبنی بر عزل مدیران روسای سازمانهای استانها و مدیران میانی بود که به زعم ایشان ضعیف هستند یا با دولت همکاری نمی کنند و گویا لیستی از قبل تهیه و به استانداران سراسر کشور ابلاغ شده و نگرانی هایی را بین مدیران سطوح مختلف ایجاد کرده است. البته تمام این اتفاقات در شرایطی رخ داده که پیش از این دولت مدیران قبل از خود را از عالی ترین سطح تا پایین ترین رتبه از سیستم اجرایی کشور مطابق خواسته خود کرده بود. رییس جمهور محترم که دولت خود را برآمده از انقلاب دوم مردم ایران می نامید این تغییرات گسترده را اعمال کرد و با تغییرات ماهوی سازمانهایی همچون سازمان مدیریت و برنامه ریزی و ادغام شوراهای تصمیم گیری و ایجاد دستگاههای موازی همانند صندوق مهر رضا تمام ایده های خود را اجرایی کرد ایده هایی که نرم افزار (مدیران باتجربه) اجرایی کشور را پاک و سخت افزار آن (نهادهای کارشناسی) را متروکه کرد. ظاهراً رییس دولت وظیفه خود می داند که در تقابل با ظلم و ستم و بی عدالتی که به زعم ایشان در دولتهای پیش از او اتفاق افتاده مظاهر (مدیران و ساختارها) آنان را از بین برد اگر چنین نشود مفهوم انقلاب! که همانا دگرگونی و جابجایی و بالا و پایین است حاصل نمی شود. ریس جمهور محترم با این ظن و گمان تجربه حاصل از حدود 3 دهه پس از انقلاب در عرصه مدیریتی دستگاه اجرایی کشور را یکجا به کنار گذاشت. به رغم هشدارهای مکرر نخبگان و دلسوزان با تجربه کشور دولت راه خود را رفت و کار خود را کرد در غیاب مدیران باتجربه منصوبان کم تجربه زمام امور را به دست گرفتند. این تغییرات تا آنجا انتقاد برانگیز شد که مهمترین حامیان او هم کشتی اجرایی کشور را بی قطب نما در حوزه اقتصادی طوفان نقدینگی دانستند و حتی بانک مرکزی هم در این زمینه هشدار داد و از غول تورم سخن به میان آورد. البته دولت ابتدا انکار کرد که تورم،گرانی و بیکاری وجود دارد. وقتی علایم و شواهد غیر قابل انکار ظهور و بروز کرد ابتکار به خرج داد و با تغییر در نرم های آماری و آمار سازی صورت مساله را پاک کرد حال که در گرداب توفان خودساخته و در دل امواج حوادث گرفتار آمده انگشت اشاره به سوی مدیران وابسته به خود گرفته و اندک تجربه مکسوب آنان را نیز نادیده می گیرد و با فرمان عزل آنان خود را تبرئه و مدیران را متهم اصلی ناکامی ها قلمداد می کند. قطب نمای کشتی مدیریت اجرایی کشور مدیران باتجربه و سرد و گرم چشیده هستند که گذشت زمان و سعی و خطاهای فراوان آنان را به سرمایه اساسی برای کشور تبدیل کرد. متاسفانه امروز این سرمایه ملی در حوزه راهبردی از کشور گرفته شده و مزرعه مدیریت کشور کم ثمر است. وجود مدیران با تجربه در عرصه اجرایی کشور همانند زمین پوشیده از درخت و جنگل و بوته و گیاه است که از بارش بارانهای تند و سیل آسا هم سیلی برنمی خیزد. وجود جنگل و پوشش گیاهی مانع جاری شدن سیل و ویران شدن باغات و اماکن و مزارع می شود. در زمین فاقد پوشش گیاهی اگر نمی از آسمان بریزد در زمین سیل جاری می شود و خرابی و ویرانی به بار    می آورد و اینکه از ائمه نقل شده (تجربه از علم بالاتر است) حقیقت بلاانکار است. اگر دولت  مشورت پذیرتر نشان می داد و تجربیات گذشته را به این سادگی نادیده نمی گرفت، شاید شرایط کشور امروز به گونه ای دیگر بود درآمد هنگفت و بی سابقه ناشی از فروش نفت و فرآورده های نفتی و یکدستی قوای کشور می توانست بسیاری از مشکلات را برطرف و ایران را حداقل در زمینه اقتصادی و ایجاد اشتغال و کاهش تورم و افزایش رفاه در زمره کشورهای برتر منطقه قرار دهد. هنوز هم دیر نیست ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است.

دبیر کل جمعیت تولید گرایان ایران    


تاریکی

روزنامه کیهان روز دوشنبه 7 آبان ماه

گفت و شنود

تاریکی

 

گفت: سازمان مجاهدین انقلاب طی بیانیه ای به خیال خودش سعی کرده تحریف کلام حضرت امام را لاپوشانی کند.

گفتم: ولی مقایسه کلام حضرت امام (ره) در صحیفه با آنچه آقای صانعی به امام نسبت داده است به وضوح نشان می دهد که ایشان کلام حضرت امام را تحریف کرده است.

گفت: ولی سازمان مجاهدین انقلاب به جای توضیح درباره این تحریف آشکار مساله دیگری را پیش کشیده و اتفاقاً در بیان آن موضوع هم خلی ناشی گری به خرج داده و بدجوری دست خودش را رو کرده است.

گفتم: طفلکی ها بدجوری توی هچل افتاده اند و ظاهراً مجبور شده اند بعد از دو هفته بالاخره یک جوابی بدهند!

گفت: سکوت می کرند بهتر بود تا با طرح یک موضوع دیگر این جور آبروریزی کنند.

گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی با ذره بینی در پیاده رو مشغول جستجو بود پرسیدند دنبال چه  می گردی؟گفت: سوزنم را در اتاق گم کرده ام. پرسیدم پس چرا در خیابان دنبال آن می گردی؟ یارو جواب داد: آخه اتاق خونمون خیلی تاریکه اومدم اینجا که روشن تره دنبالش بگردم! 

 


تئاتر آناپولیس

روزنامه کیهان روز یکشنبه 4 آذرماه

یادداشت روز

تئاتر آناپولیس

 

آمریکا می خواهد روز سه شنبه در آناپولیس چه کند؟ پاسخ این سوال وابسته به جواب سوالی کلان تر است: نقشه بوش برای خاورمیانه چیست؟ رسانه های غربی دیروز در تحلیل های خود دراین باره، موضوع ایران را بخش مهمی از صورت مسئله قلمداد کردند. فصل مشترک تمامی تحلیلها درباره «تئاتر آناپولیس» اکنون این است که مقصود دولت بوش از دور هم جمع کردن این همه وزیر و وکیل، بیش از آنکه حل مسئله فلسطین باشد که میدانند راه حل غربی ندارند- مقابله با نفوذ روز افزون ایران در منطقه است. در واقع کنفرانس آناپولیس تا آنجا که به مسئله فلسطین مربوط می شود، فقط یک پارتی است. حجم اختلافات حتی میان سازشکارترین جناح عربی شرکت کننده در اجلاس با صهیونیستها، چنان است که از هم اکنون خوش بین ترین ناظران هم درباره بی نتیجه بودن آن اتفاق نظر دارند؛ در نتیجه میهمانان خانم رایس حداکثر می توانند بروند شامی بخورند و برگردند. خود امریکاییها هم حتی علاقه ای به بالا رفتن انتظارات از نشست آناپولیس ندارند. «جرمی بوئن» دبیر امور خاورمیانه بی بی سی طی مقاله ای در سایت این بنگاه خبری نوشته است که چند روز قبل در واشنگتن، وقتی یکی از همکارانش از سخنگوی کاخ سفید می پرسد خبرنگاران باید رویدادی را که در آناپولیس رخ می دهد چه بنامند؟ سخنگو جوابی نداشته اما یکی از دستیارانش عبارت «گردهمایی» را پیشنهاد کرده است. بوئن نتیجه می گیرد که آمریکا نمی خواهد سطح انتظارات از گردهمایی آناپولیس را خیلی بالا ببرد و فقط امیدوار است گردهمایی با بحث و جدل پایان نیابد، تا بتوان زمینه دیدارهای بعدی دو طرف را فراهم کرد. در واقع به رغم همه تلاشی که غرب ظرف نیم قرن گذشته برای تقویت روحیه سازشکاری در جهان عرب انجام داده و تا حدی هم البته موفق بوده هنوز انبوهی از مشکلات میان طرف عربی و صهیونیستها وجود دارد که در چنین نشستهایی حتی نمی توان آنها را به درستی فهرست کرد چه رسد به اینکه انتظار حل و فصل آنها وجود داشته باشد. اگر این نوع نگاه به ظرفیتهای کنفرانس آناپولیس صحیح باشد که ظاهراً حتی در میان خود غربی ها هم مخالف قدرتمندی ندارد- آنگاه این سوال مطرح خواهد شد که اگر هدف این گردهمایی حل مسئله فلسطین نیست، پس چیست؟ پاسخ را باید در نوع نگاه امریکاییها به خاورمیانه بویژه خطری که از ناحیه ایران آنها را تهدید می کند و تصویری که آنها از شدت و گستره این خطر در ذهن دارند جست و جو کرد.

امریکاییها مدتهاست احساس می کنند مشکلی به نام خاورمیانه دارند که روز به روز هم در سطح دولتها و هم در سطح ملتها ضد امریکایی تر و خطرناک تر می شود. خاورمیانه جدیدی در حال شکل گیری است که معارضان دیرینه امریکا در آن دارای اقتدار و محبوبیت شده اند و دولت های ناهمراه با ایران را یکی یکی به زیر می کشند. علاوه بر این آمریکا عمیقاً در باتلاقهای عراق و افغانستان فرورفته و قبل از هر چیز به دنبال راهی برای خروج ابرومندانه ورطه های هولناک می گردد. نکته کلیدی این است که کنون امریکایی ها به اعتراف خودشان به هر جای این صحنه که می نگرند رد پای نفوذ و تاثیر ایران را می بینند. گسترش اقتدار معنوی ایران در خاورمیانه منافع تاریخی امریکا در منطقه را با خطری بی سابقه مواجه ساخته در عین حال که هیچ روشی هم برای مواجهه موفق با مسایل منطقه بدون حضور ایران یافت نشده است.

امریکایی ها در چنین وضعیتی به دنبال دو چیز می گردند:«مقصر» و «راه حل». در ماههای گذشته انرژی فراوانی از جانب غربی ها صرف شده تا ایران در بحرانهایی که جملگی محصول سوءتدبیر و ندانم کاری امریکاست مقصر جلوه داده شود، اگر چه نهایتاً امریکاییها راهی جز این ندیده اند که رسمی و غیر رسمی برای پذیرش حداقل مشارکت در فرایندهای دارای نفع دوجانبه، به ایران التماس کنند. اما در مورد راه حل، مدتهاست که تکلیف این بحث در امریکا روشن شده و تقریباً همه آنچه در ماههای گذشته دیده ایم از طرحی برای به جان هم انداختن شیعه و سنی گرفته تا برنامه ریزی برای برگزاری نشست آناپولیس به بهانه حل مسئله صلح خاورمیانه اپیزودهای یک سناریو است. هدف این سناریو را بیش از 7 ماه پیش «نیکلاس برنز» در مصاحبه با تایم ساده و سرراست بیان کرده است:«هدف همه اقدامات ما که بخشی از یک سیاست مشترک و یکپارچه است، تفهیم این مطلب به ایرانی ها است که قدرت انها در خاورمیانه محدودیت دارد؛ بنابراین لازم است آنها به قدرت امریکا احترام بذارند و با تشریک مساعی بیشتر با ما همراهی کنند.» (تایم شماره هفته آخر ژوئن 2006). مهم ترین ایده ای که برای موفقیت در رسیدن به این هدف به ذهن امریکاییها رسیده چیزی است که آنها خود نام ان را راه حل منطقه ای گذاشته اند. مشخصات این به اصطلاح راه حل هم مدتهاست به تفصیل بیان شده است. جناح رایس در امریکا معتقدند بهترین روش مواجه با ایران در خاورمیانه این است که ابتدا با استفاده از ابزارها و به بهانه های مختلف یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران شکل داده شود و بعد به ایران گفته شود: ما در اینجا یک ائتلاف داریم؛ می خواهی به ما بپیوندی یا می خواهی منزوی شوی؟! درست به همین دلیل است که امریکاییها طی چند ماه گذشته پشت سر هم و به بهانه های مختلف کنفرانس منطقه ای برگزار می کنند. هدف اصلی آنها این است که حتی المقدور ایران هم در این نشستها شرکت کنند تا بتوانند امکانات ایران را به عنوان بخشی از پروژه خود به کار بگیرند. در غیر این صورت یعنی در صورتی که ایران ورود به بازی امریکا همان که برنز آن را تشریک مساعی نامیده بود- نپذیرد آمریکاییها تلاش می کنند که با سروصدا پاتی های خود را کنفرانس آن هم از نوع موفق آن- جلوه بدهند تا پیامی به ایران داده باشند مبنی بر اینکه بدون حضور ان هم امکان حل و فصل موفقیت آمیز مسایل منطقه ای وجود دارد و ایران هم اگر خود را نسبت به چنین ابتکارهای منطقه ای بی تفاوت نشان دهد تنها خود را منزوی کرده است.

در این یادداشت مجالی برای ارزیابی این نوع طراحی علیه ایران وجود ندارد. به طور بسیار خلاصه می توان گفت این پروژه یک اشکال کوچک دارد و آن هم این است که به هیچ دردی  نمی خورد. امریکاییها با این روش نخواهند توانست ایران را منزوی سازند و نه موفق خواهند شد حتی یک مسئله از مسایل انبوه خاورمیانه را حل کنند. تنها اتفاقی که می افتد این است که بر سیاهه حجیم ناکامی های امریکا در منطقه چند سطر دیگر اضافه خواهد شد. امریکاییها بالاخره باید دست از نمایش دادن بردارند و صورت مسئله را یک بار درست طرح کنند. حذف ایران از یک راه حل منطقه ای برای خاورمیانه دقیقاً به معنای حذف موفقیت از ان راه حل است. و البته ایران علاقه ای برای مشارکت در بازی که هدف آن خروج دشمن آن از بحران است نخواهد داشت.

مهدی محمدی


پله ها یکی یکی فرو ریخت

روزنامه کیهان روز چهارشنبه 23 آبان

یادداشت روز

پله ها یکی یکی فرو ریخت

 

پله ها یکی پس از دیگری زیر پای آمریکا خالی می شود. 6 سال پس از اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و در حالیکه هیئت حاکمه نومحافظه کار کاخ سفید تصور می کردآغاز هزاره سوم میلادی را باید با نام ابرقدرتی بلامنازع آمریکا مهر و موم می کند، اکنون خبرهای بد یکی پس از دیگری منتشر می شود. خیلی هم فرقی نمی کند که خانم رایس در کمتر یک سال 8 بار به خاورمیانه سفر کند یا رییس جمهور و صدر اعظم فرانسه و آلمان در مزرعه شخصی بوش با او درباره اوضاع پیش آمده مذاکره کنند. آنچه واقعیت دارد این است که تحولات به سمتی دیگر می رود و درد زایمانی تعبیر وزیر خارجه آمریکا- اگر هست هیئت حاکمه کاخ سفید را بی نصیب نگذاشته است.

9 ماه پیش (ششم اسفند 85) بود که با طرحی دولت آمریکا، حکومت ژنرال مشرف میزبانی نشست محرمانه وزیران خارجه 6 کشور اسلامی را پذیرفت. قرار بود مسایل عراق و لبنان و فلسطین و سوریه و پرونده هسته ای ایران معضلات اصلی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه- بررسی و چاره جویی شود. در پیش نویس محرمانه تهیه شده از سوی پاکستان مساله فلسطین و شکستهای بی سابقه رژیم صهیونیستی از حزب الله و حماس در کانون توجه قرار گرفته و پیشنهاد شده بود با تدارک کنفرانس سازش جدید اسراییل به رسمیت شناخته شده و روابط با رژیم اشغالگر قدس عادی شود.

مشابه این نشستها و رفت و آمدها طی یک سال گذشته مکرر اتفاق افتاد و شاید ثمره جدی آن همین کنفرانس پاییزی صلح باشد که قرار است 2 هفته دیگر در آمریکا آناپولیس_ دایر شود. اما واقعیت این است امریکا و برخی دولتهای اروپایی مثل سه دهه گذشته روی طرف بازنده شرط بندی می کردند.

پاکستان که 9 ماه پیش میزبان چنان نشستی بود تا گرهی از کار فروبسته آمریکا بگشاید امروز خود استخوان لای زخم واشنگتن شده و بازی دو سر باخت را برای رژیم آمریکا فراهم کرده است. درست است که عنصری تندرو مثل جان بولتون نو محافظه کار سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل با گرایش حاد صهیونیستی- می گوید:«ما باید از ژنرال مشرف در تحولات پاکستان حمایت کنیم تا از افتادن زرادخانه های هسته ای به دست بنیادگرایان جلوگیری شود، قرار نیست مشرف یک دموکرات پیرو جفرسون باشد بلکه مهم کنترل تاسیسات هسته ای پاکستان است» اما خیلی ها زنگ خطر «سیاستهای غلط، پرهزینه و بدثمر» را شنیده اند. همچنان که گری سیک مشاور امنیت ملی آمریکا دو دولت کاتر طی مقاله ای در روزنامه لس آنجلس تایمز هشدار می دهد:«اتفاق امروز پاکستان مشابه روزهای شکل گیری بی ثباتی و انقلاب در ایران رژیم شاه است. آنجا هم ما از رژیم غیر مردمی دفاع کردیم اما کار از کار گذشته بود. وقایع امروز پاکستان خاطرات ان روزها را برای من زنده می کند در حالیکه پاکستان یک قدرت اتمی هم است. باید صادقانه بگویم ما هیچ راه عملی مناسبی با این مشکل نداریم.» رژیم آمریکا دهه هاست «در جنون زیستن» و تلافی آن جنون به جان خریدن را تجربه می کند. آنها حکومت کودتایی ژنرالها با بمب اتمی را به رسمیت شناختند و حالا کسانی مانند سناتور جوزف بایدن هشدار می دهند که ایران را رها کنید، پاکستان دارای بمب اتمی به مراتب ترسناک تر است. یا به تعبیر واشنگتن پست «شاه ایران مانند پرزیدنت مشرف حامی و متحد ثابت قدم آمریکا بود، اما در نهایت خشم عمومی چنان فوران کرد که هر گونه تلاش برای سازش را نابود کرد. چنین آشوبی با تفاوتهای خاص خود- در پاکستان دارای سلاح اتمی در حال شکل گیری است.»

چرا باید چنین شود؟ ابرقدرتی بلامنازع جهان پرستیژ و حیثیتی نبود که به سادگی برای رژیم ایالات متحده فراهم شده باشد. چه شده که اندوخته یک قرن طی مدتی نه چندان طولانی در حال خاکستر شدن و بر باد رفتن است؟ جهان چرا در ناامنی مطلق به سر می برد و از دورن هر چالش و ناامنی بحران و ناامنی تازه ای زاده می شود؟ اگر دولتمردان امریکایی دچار فلج مغزی شده، سیاستمداران سایر کشورها مانند قاطبه ملتها- حق ندارند بپرسند که جهانی کم هزینه تر و باثبات تر از این نمی شود دست و پا کرد؟

به راستی نتیجه 6 سال قشون کشی به خاورمیانه، صرف دست کم 1500 میلیارد دلار فقط در دو کشور عراق و افغانستان و بازی با جان میلیونها انسان چه بود؟ جز این است که بر حجم ترور و ناامنی و خشونت و حیف و میل انبوهی از فرصتهای امنیت ساز افزوده شد؟ حمایت احمقانه از صدام حسین در غرب و طالبان در شرق ایران آیا چیزی جز شکست سیطره و اعتبارامریکا و اروپا در جهان عاید دیگری هم برای آنها داشت؟ آیا فشار بر ملت فلسطین و نقض بدیهی ترین حقوق او در مذاکات سازش جز بر مقاومت آنها افزود و ستم بر ملت لبنان جز به تکوین و پیروزی حزب الله بر رژیم متجاوز اسراییل منجرشد؟

اینها و دهها پرسش از این دست در جهان مروز در ذهن بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران موج می زند. اینکه همراهی با سیاستهای کذایی غیر از هزینه های گزاف سودی هم دارد یا صرفاً قمار از پیش باخته بازنده ای حرفه ای است؟ اساساً این هزینه ها بعضاً غیر قابل محاسبه و جبران است در حالیکه می شد با کاربست اندکی عقلانیت ابزاری و میانه روی از سوی آنان هم حیثیت قدرت آنها را محفوظ داشت و هم به تعریف نظم امنیتی باثبات رسید نه اینکه مثل امریکا مجبور شود برای معاوضه با حکومت منتخب و مردمی عراق متحد نزدیک ایران- مانند دولتی یاغی و راهزن عمل کند و با تروریستهای ورشکسته بعثی و القاعده ای و منافقین هم کاسه شود. یعنی شان آنها تا این حد پایین آمده است که موتلفشان در عراق بعثی ها و القاعده ایها و در چالش هسته ای با ایران تعدادی ورشکسته گروهک تروریستی منافقین که دنبال تمدید حیات ذلت بار خویشند- باشند؟! پاشنه کفش خانم رایس از جا کنده شد از بس به پایتختهای اروپایی و آسیایی رفت اما آنچه بر جای مانده تحلیل لاوروف وزیر خارجه روسیه است که «امریکا در مخالفت با ایران اتمی تنها هست» و این تحلیل جان بولتون که «قطعنامه جدید علیه ایران حتی اگر تدوین هم شود برش لازم را ندارد و ایران را منصرف نخواهد کرد. ایران از 4 سال مذاکره برای تکمیل فناوری اتمی خود استفاده کرد ما در آستانه شکست سخت دیگری در لبنان هستیم و این امر دشواریهای ما را در خاورمیانه بیشتر می کند. کنفرانس صلح پاییزی در آناپولیس مریلند ثمری ندارد و باید لغو شود.»

آمریکا یکی پس از دیگری خسارت می دهد و برخی کشورهای اروپایی را هم در این خسارت سهیم می کند چون سرنوشت یک ابرقدرت را به چند میلیون صهیونیست سیطره جو و غاصب پیوند زده است، همانها که این روزها با گستاخی به دولت آلمان اعلام کردند بابت ماجرای هولوکاست باید غرامت بیشتری بپردازند! این تعبیر از ژنرال برنت اسکو کرفت مشاور سابق امنیت ملی بوش پدر و رییس هیئت مشاورین بوش پسر است که چند سال پیش در روزنامه فایننشال تایمز منتشر شد و البته باعث برکناری وی از ریاست هیئت مذکور شد- :«آریل شارون، پرزیدنت بوش را روی انگشتانش می چرخاند.» اسکوکرفت این تعبیر را پس از آن گفتکه بوش به دعوت شارون سوار هلی کوپتر وی شد و بر فراز فلسطین اشغالی گزارش وی را شنید بوش پس از آن سخنانی گفت که ژنرال کالین پاول وزیر خارجه وقت را به حیرت و اعتراض واداشت. رییس جمهور آمریکا پس از آن دیدار گفت:«به شارون اجازه خواهم داد تا مساله خود با فلسطینیها را هر طور که خود صلاح میداند حل کند. زمان آن رسیده که دست از تلاش برداریم به نظرم کاری بیش از این از دست ما برنمی آید.» بوش وقتی از پاول شنید که «چنین سخنانی هدر دادن تمام زحمات سیاستهای طولانی آمریکاست و دست شارون را برای هر عمل باز می گذارد و شرایط را بویژه برای فلسطینیان بدتر میکند» شانه هایش را بالا انداخت و پاسخ داد:«بعضی مواقع نمایش و قدرت از سوی یکی از طرفین تکلیف را روشن می کند»!

مشابه این سخنان را رایس در بحبوحه قتل ام و بمباران مردم بی گناه جنوب لبنان از سوی رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه گفت اما سرنوشت به نوع دیگری رقم خورد تا اینکه امروز آنها مجبور شده اند به تکاپوی بی حاصل از اسلام آباد و بغداد تا بیروت و تل آویو دست یازند. روزنامه نیویورک تایمز در تحلیل 8 سفر سال گذشته رایس به خاور میانه بنویسد «وقتی اسراییل ضعیف و دولت خودگردان دچار تفرقه است این سفرها چه کاری از پیش می برد. او ائتلافی از بازنده ها تشکیل داده تا شاید علیه ایران کاری بکند. روند صلح بی نتیجه پیش میرود مانند جشن عروسی بدون عروس و داماد و این در حالی است که حزب الله قوی تر از گذشته با اعتماد به نفس بیشتری در فعالیت است و احتمال تسلط حماس بر کرانه باختری بیشتر از واگذاری نوار غزه است. سه جنگ در منطقه به نفع ایران تمام شد و عوامل ایران اکنون به اندازه کافی در شمال و غرب و جنوب مرزهای اسراییل حضور دارند. افکار عمومی حتی در کشورهای عرب سنی مذهب، همسو با ایران استهمه این مسایل می تواند دست به دست هم بدهد تا شرایطی وخیم تر از گذشته بوجود آید و آنگاه زندگی رایس سیاه شود.» این به اجمال صورت بندی تحولات خاورمیانه است و بنابراین باید به 77 درصر مردم امریکا حق داد که بر اساس نظر سنجی «مرکز رهبری عمومی وابسته به مدرسه دولتی کندی در هاروارد» و مجله «یواس نیوز اندورلد» اعلام کنند «آمریکا دچار بحران رهبری است» و 79 درصد آنها اعلام کنند «اگر رهبران بهتری زمام امریکا را در دست نگیرند انحطاط کشور ناگزیر است.»

اگرچه فشار مافیای اقتصادی-سیاسی صهیونیسم بین الملل برکشورها رو به گسترش است اما قابل فهم است که چرا کشورهای بسیاری ترجیح داده اند خود را از اتوبوس ترمز بریده و رو به سقوط سیاست آمریکا کنار بکشند. نباید در برخی اظهارات تبلیغاتی و رسانه ای که تداعی همسویی می کند توقف کرد. واقعیت این است که تقریباً هیچ کشوری چه از ارتجاعیون عرب و چه برخی کشورهای غربی- آنجا که کار تقابل و درگیری مثلاً بر سر ایران یا مناطق دیگر جدی می شوند دیگر حاضر نیستند وارد گود شوند و هزینه بپردازند. این روند رو به تشدید و تصاعد است.

محمد ایمانی