سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این بار آقای حداد عادل

این بار آقای حداد عادل
مصطفی ایزدی

سیاسیون و مقامات بلندپایه، به هنگام سخن گفتن، نمادی از شخصیت و سوابق دیرین خود را بروز می دهند، به گونه یی که هر شنونده کارآزموده یی متوجه می شود این سخن یا اعلام نظر جدید بر همان ادبیات و منشی استوار است که از این مقام یا چهره سیاسی انتظار می رفت. در اصطلاح عامیانه می گویند این حرف به قیافه فلانی می آید یا نمی آید. با این وصف انتظار می رود که هر شخصیت سیاسی یا اداری سخنی بگوید یا موضعی بگیرد که در تضاد با تصویری که از وی در اذهان هست، نباشد.

شاید بعضی از مقامات تازه به دوران رسیده این قاعده را رعایت نکنند و سخن هایی بگویند یا موضعگیری هایی داشته باشند که غیرمنتظره باشد و در شأن مقامی به آن بلندپایگی نباشد.

در این میان اما آقای غلامعلی حدادعادل که در این دو سه دهه، گامی بر سکوی مدیریت های ارشد داشته و جزء مقامات باتجربه است و به خصوص در موقع سخن گفتن رعایت های زیادی را معمول می دارد، این بار حرفی این چنین زده است.

وی روز سه شنبه 18 دی ماه از طریق گفت وگوهایی که با خبرنگاران داشته، به مخاطبانی که معلوم نیست چه کسانی هستند، سفارش کرده که «بی صلاحیت ها ثبت نام نکنند.»(جراید، 19/10/86)

در پس این جمله یی که آقای حدادعادل در زمان مقدماتی برگزاری انتخابات مجلس هشتم بیان کرده، خیلی حرف ها و پرسش ها نهفته است که امیدواریم رئیس مجلس شورای اسلامی به آن توجه کرده باشد.

اول اینکه ایشان می داند که در حال حاضر صلاحیت ها در دو مرکز یا در دو نهاد بررسی می شود؛ ابتدا در هیات های اجرایی مستقر در فرمانداری ها با حضور اکثریت معتمدین محلی. در این هیات ها با اخذ اطلاعات مربوط به نامزدها از چهار ارگانی که قانون مشخص کرده و بررسی این اطلاعات، صلاحیت عمومی نامزدها رد یا تایید می شود.

اگرچه انتخاب معتمدین برای تشکیل هیات های اجرایی، تا حدودی سلیقه یی است، اما بالاخره قانونی است و فعلاً روش دیگری پیش بینی نشده است.

دوم اینکه اعتراض منتقدان به رد صلاحیت ها، چندان مربوط به ردصلاحیت در هیات های اجرایی نیست و این پرسش از آقای حدادعادل وجود دارد که آیا منظورشان کسانی است که در این مرحله فاقد صلاحیت تشخیص داده می شوند؟

سوم اینکه همه می دانند شورای نگهبان وظیفه اش نظارت بر صحت همین مرحله است، اما برای اینکه مخالفان به مجلس شورای اسلامی راه پیدا نکنند، مشخصه یی به نام نظارت استصوابی تعریف شد. برای آحاد جامعه هم روشن است که اعمال این شیوه، یعنی ردصلاحیت افرادی که به این نوع شیوه ها انتقاد دارند. حال آیا رئیس مجلس شورای اسلامی معتقد است کسانی که احتمالاً یا قطعاً شورای نگهبان صلاحیتشان را تایید نمی کند، ثبت نام نکنند؟ اگر پاسخ آقای حدادعادل مثبت است، جای بسی تاسف است، چرا که ایشان بر این باورند که اولاً هر کسی را هیات های نظارت فاقد صلاحیت دانست، واقعاً فاقد صلاحیت است، و ثانیاً ایشان بر این باورند کسانی که به دیدگاه آنها یا عملکرد آنان انتقاد و اعتراض دارند، خودشان را بی صلاحیت بدانند،

چهارم اینکه رئیس مجلس هفتم، چه بپذیرد و چه نپذیرد، هیات نظارت شورای نگهبان ملاحظات سیاسی محلی یا ملی را در پرتو نظارت استصوابی در ردصلاحیت ها اعمال می کند. با این حساب آقای حدادعادل معتقد است که ردصلاحیت شده ها توسط شورای نگهبان، خود را بازنشسته سیاسی تلقی کنند و از حضور در صحنه به کنج خانه های خود بروند؟ آیا ایشان تحت تاثیر اظهارات دبیر شورای نگهبان قرار گرفته که معمولاً بعد از ردصلاحیت های گسترده، اعلام می کند ما به دلیل اینکه این افراد قاچاقچی بوده اند، یا مشکلات اقتصادی و اخلاقی دارند یا با بیگانگان در ارتباط هستند یا مردم آنان را به خوش نامی نمی شناسند، ردصلاحیتشان کرده ایم. نه تنها آقای حدادعادل، بلکه هر شهروندی که با الفبای سیاست آشناست، می داند رد کردن این نوع بی صلاحیت ها هیچ ربطی به شورای نگهبان ندارد و برای فاقد صلاحیت دانستن قاچاقچی و فاسد اخلاق و مفسد اقتصادی و وابستگان به اجانب و افراد بدنام، نیاز به نظارت استصوابی هم نیست و هیات اجرایی با گرفتن اطلاعات از دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی، به فقدان صلاحیت چنین افرادی پی می برد و افراد بدنام هم توسط مردم طرد می شوند. لذا آقای حدادعادل باید خود را از این چارچوب ذهنی برهاند.

قیمت نان در تهران افزایش یافت

همزمان با افت فشار گاز نانوایی ها، آغاز شد
افزایش خزنده قیمت نان
گروه اقتصادی؛با افت فشار و در مواردی قطع گاز در کشور، جرقه افزایش خزنده قیمت نان هم زده شد. گرانفروشی این کالای استراتژیک در شرایط حساس کنونی بهانه یی شد تا وزارت بازرگانی مقابله با افزایش خزنده قیمت نان در پایتخت و سایر استان ها را پیگیری کند، البته سیاست نظارتی این وزارتخانه تا چه حد در کاهش سوءاستفاده ها موثر باشد با تردید روبه رو است، چرا که برخی از نانوایی ها با استفاده از آرد آزاد، نان را با قیمتی چند برابر توزیع می کنند و مردم در کنار طعم سرما باید طعم گرانی نان را هم تجربه کنند. البته وزیر بازرگانی گران شدن نان را رد کرده و می گوید؛ برای عدم تغییر قیمت هر محصول، باید میزان یارانه آن را بیشتر کرد اما دولت تمامی یارانه های مصوب خود را توزیع کرده و دیگر منابعی برای پرداخت یارانه بیشتر در اختیار ندارد. میرکاظمی با تاکید بر اینکه افزایش قیمت نان در استان ها طبق مصوبه سال قبل شورای اقتصاد در اختیار استانداران قرار دارد، احتمال تغییر قیمت نان در سال جاری را رد نکرد. وزیر بازرگانی دولت نهم که احتمال استیضاح از سوی مجلسی ها را در کارنامه خود دارد سال گذشته ضمن دفاع از افزایش 20 درصدی قیمت نان در تهران و 50 درصدی در سایر استان ها این امر را سیاستی معقولانه و در راستای حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده دانسته بود و با اعلام پایان یافتن اعتبارات یارانه یی باب جدیدی را برای گرانی نان باز کرد تا نانوایی ها با استفاده از آرد به نرخ آزاد، محدودیتی در افزایش قیمت نان نداشته باشند. در همین حال مدیرکل نظارت و بازرسی امور بازرگانی چندی پیش ضمن اشاره به اختصاص دو هزار و 600 میلیارد تومان یارانه برای گندم و آرد در سال 86 از سوءاستفاده برخی نانوایی ها خبر داد و گفت؛ براساس شکایت های مردمی نان سنگک در برخی نقاط شهر تهران به قیمت 600 تومان نیز به فروش رفته است. درنگ مسوولان نابسامانی پیش آمده را گسترده تر خواهد کرد. البته قرار است کارگروه ویژه یی برای ساماندهی وضعیت گندم، آرد و نان استان تهران در وزارت بازرگانی تشکیل شود تا مسائل و مشکلات آرد و نان با حضور اتحادیه ها و تعاونی های صنف نانوایان استان تهران و همچنین مسوولان مورد بررسی قرار گیرد. معاون وزیر بازرگانی ثابت ماندن قیمت نان، افزایش هزینه و دستمزدهای نانوایی ها به ویژه در تهران را یکی از دلایل اصلی تشکیل این کارگروه مطرح می کند. همچنین گفته می شود در این کارگروه مشکلات صنف نانوا، نحوه توزیع آرد، تعطیلی های واحدهای نانوایی و جابه جایی آنها مورد بررسی قرار گرفته و درباره ساماندهی وضعیت گندم، آرد و نان تهران تصمیماتی اتخاذ می شود. در همین حال رئیس اتحادیه نانوایان تهران که سال گذشته در کوران انتخابات شوراها و مجلس خبرگان به واسطه پیشنهاد افزایش قیمت نان متهم به سیاسی کاری شده بود پس از یک دوره سکوت طولانی موضعی انتقادی نسبت به سوءاستفاده برخی نانوایی ها گرفته است. وی با تاکید بر اینکه هیچ یک از نانوایی های سطح شهر مجوز گران کردن نان را ندارند از تشکیل تیم ویژه برای مقابله با قطع احتمالی گاز و کاهش عرضه نان خبر داده است. به گفته وی این اکیپ ویژه که از سه روز پیش تشکیل شده است وظیفه دارد به واحدهای نانوایی که دچار قطعی گاز می شوند گازوئیل تحویل داده و مشکلات احتمالی از بابت مشعل را برطرف سازد. نظری با بیان اینکه تنها دو نوع نان لواش و تافتون به خاطر افزایش چانه نان برای حجیم شدن و بهبود کیفی آن تا حدودی افزایش قیمت داشته اند، افزود؛ این افزایش نیز به صورت قانونی رخ داده است.وی تصریح کرد؛ گران فروشی سایر نان ها در شهر از جمله سنگک به هیچ وجه قانونی نیست و با آن به شدت برخورد خواهد شد.

در چنین شرایطی احتمال افزایش قیمت نان دور از ذهن به نظر نمی رسد، زیرا سیاست وزارت بازرگانی در دو سال گذشته بر توسعه نانوایی های صنعتی و حذف تدریجی نانوایی های سنتی قرار داشته تا به مرور پخت نان سنتی در سطح گسترده کاهش پیدا کند.

بسیاری از مسوولان به ویژه وزیر بازرگانی همواره نسبت به افزایش هزینه تولید نانوایی های سنتی گلایه مند و معتقد هستند 50 درصد یارانه دولتی صرف هزینه دستمزد می شود، از این رو با توجه به سیاست در پیش گرفته شده در کنار حذف تدریجی نانوایی های سنتی، افزایش قیمت نان سنتی از سوی دولت اجتناب ناپذیر مطرح می شود.

البته افت فشار گاز نیز بهانه یی شد تا بار دیگر بحث افزایش قیمت نان مطرح و به صورت خزنده در سایر استان ها و حتی پایتخت اجرایی شود. بدون تردید شورای اقتصاد با پشت سر گذاشتن شرایط بحرانی و تشکیل کارگروه ویژه وزارت بازرگانی مقابله با گرانی نان را در دستور کار خود قرار خواهد داد.

در این میان توزیع آرد با نرخ آزاد و تمایل نانوایی ها به استفاده از این محصول نیز تامل برانگیز است، چرا که با خروج از حمایت یارانه یی دولت و تهیه آرد آزاد مجبور به پیروی از نرخ دولتی نخواهد بود. در حال حاضر استفاده نانوایی ها از آرد آزاد با هدف رفع مشکل پیش آمده توجیه می شود.

برای رفع مشکل مردم نان با قیمت بالا عرضه می شود

کاظم دلخوش در این باره می گوید قیمت نان در تمام واحدهای تولید نان افزایش نیافته و فقط نانوایی هایی که آرد را با نرخ آزاد خریداری می کنند برای رفع مشکل مردم نان را با قیمت بالا و براساس نرخ تمام شده در اختیار مردم قرار می دهند.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با اعلام این مطلب اظهار کرد؛ در واحدهایی که با نرخ 75 ریال آرد را از دولت دریافت می کنند نرخ نان افزایش نیافته است.

وی گفت؛ واحدهای صنفی صنعتی عرضه کننده نان کاملاً از نانوایی هایی که نان آزاد ارائه می دهند به وسیله سردرهایشان مجزا شده اند.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس اظهارداشت؛ واحدهای نانوایی که آرد دولتی دریافت می کنند نمی توانند نان را گران بفروشند اما در این واحدها تخلفاتی مانند فروش آرد دولتی به قیمت آزاد، کاهش وزن خمیر و اندازه نان و... صورت می گیرد.

وی درخصوص آرد و گندم در کشور گفت؛ قیمت تمام شده آرد برای دولت نزدیک به 400 تومان است و قیمت گندم در کشور حدود 250 تا 260 تومان است که با توجه به هزینه تبدیل به آرد و حمل ونقل و نیروی انسانی، هزینه تمام شده آرد نزدیک به 400 تومان می شود.

وی افزود؛ بخش اعظمی از این آرد با قیمت 75 ریال در اختیار نانوایی ها قرار می گیرد که توزیع آردهای یارانه یی بیش از 60 تا 70 درصد است که یارانه این بخش از بودجه سالانه به دولت پرداخت می شود.

این نماینده مجلس اذعان داشت؛ دولت بخش دیگری از آرد را با قیمت 450ریال در اختیار واحدهای صنفی و صنعتی و آرد را با نرخ بیش از یک هزار ریال در اختیار قنادان قرار می دهد که در مجموع نرخ این آردها بسیار پایین تر از هزینه تهیه آرد برای دولت است.

چرا حمایت نکند

یادداشت روز

چرا حمایت نکند؟!

این روزها برخی از مردم در تماسهای تلفنی و حضوری خود با کنجکاوی می پرسند «جرج بوش از کدام گروه سیاسی حمایت کرده است؟» و تعجب آور آنکه وقتی می شنوندرییس جمهور آمریکا از جبهه موسوم به اصلاحات حمایت کرده است کمترین تعجبی نمی کنند، انگار پاسخ سوال خود را از قبل می دانسته اند و پرسش دوباره برای اطمینان بیشتر بوده است و یا برای رفع این دغدغه که آیا علاوه بر مدعیان اصلاحات که همواره مورد حمایت آمریکا بوده اند گروه دیگری نیز به این حلقه  پیوسته است؟!

روز شنبه 15 دیماه 86-5 ژانویه 2008- جرج بوش رییس جمهور آمریکا در آستانه سفر خاورمیانه ای خود طی یک نطق رادیویی ضمن تکرار اتهامات همیشگی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران بار دیگر و برای چندمین بار حمایت خود از مدعیان اصلاحات در ایران را تکرار کرد و گفت«ما از اصلاح طلبان از بیروت و بغداد گرفته تا تهران حمایت می کنیم و در کنار همه آنها خواهیم ایستاد»!

جرج بوش در نطق رادیویی خود که تازگی نداشت از سه جریان در ایران، لبنان و عراق به عنوان هم پیمانان آمریکا یاد کرده و بر حمایت خود از این 3 جریان تاکید ورزیده بود. اصلاح طلبان در ایران گروه 14 مارس یعنی طرفداران سینیوره در لبنان و مخالفان دولت قانونی نوری مالکی در عراق.

گروه 14 مارس در لبنان وابستگی به اسراییل و هم پیمانی خود با آمریکا را انکار نمی کند و جریان مخالف دولت نوری مالکی در عراق نیز این واقعیت برملا شده را تکذیب نکرده است که از سوی آمریکا حمایت می شود. بنابراین از دو جریان یاد شده انتظاری نبوده و نیست که اظهارات بوش را نفی کرده و در مقابل آن موضع بگیرند، اما از جبهه اصلاحات انتظار دیگری بود. زیرا مدعیان اصلاحات در ایران اگر چه در بسیاری از موارد پا به پای آمریکا حرکت کرده اند و به گواهی اسناد موجود زبان آمریکا را در کام و مواضع این قدرت بیگانه را در گام داشته اند ولی برخی از آنان تاکید می شود که فقط برخی از آنان- ننگ وابستگی به انان را نمی پسندند و مخصوصاً سوابق آنها نشان می دهد که نمی توانند در نقش ستون پنجم دشمن ظاهر و حاضر شوند. از این روی انتظار می رفت بعد از اظهارات اخیر جرج بوش برای یک بار هم که شده برآشوبند و اگر نمی توانند وابستگی طیفی از جبهه اصلاحات به آمریکا را نفی کنند دست کم پای خود را از این معرکه بخوانید مهلکه- بیرون بکشند ولی از یک واکنش حداقلی نیز خودداری کردند و هنگامی که رهبر معظم انقلاب ماجرای این حمایت شرم آور را با مردم در میان گذاشت برخی از مدعیان اصلاحات که انگار تازه از خواب بیدار شده اند و یا بیشتر از این تظاهر به خواب زدگی را مصلحت نمی دانند لب به سخن گشودند و از حمایت جرج بوش بیزاری جستند! و البته باز هم ماجرای چند ماه اخیر تکرار شد یعنی همانگونه که طی چند ماه گذشته افراطی ترین افراد و گروههای جبهه اصلاحات از ضرورت اعتدال و طرد افراطیون سخن می گفتند این دفعه نیز برخی از اعضای این جبهه که اسناد و شواهد غیر قابل تردیدی از ارتباط آنان با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در دست است علیه اظهارات بوش موضع گرفتند! و عقلای جبهه اصلاحات که با کمال تاسف اندک و کم شمارند- انگار هنوز در خوابند و غافل از آنکه طیف وابسته جبهه اصلاحات برای آنان چه خوابی دیده اند!

واکنش مدعیان اصلاحات علیه اظهارات بوش و اعتراض به حمایت آمریکا از این جبهه اگر چه گامی در خور تقدیر و مورد انتظار است ولی هرگز کافی نیست و چنانچه مدعیان اصلاحات در یک اقدام دستجمعی و به طور یکپارچه علیه حمایت آمریکا از این جبهه موضع بگیرند که هنوز نگرفته اند- باز هم نمی توان و نباید ماجرای حمایت بوش از اصلاح طلبان را خاتمه یافته تلقی کرد چرا که حمایت پی در پی آمریکا از جبهه اصلاحات یک اشتباه لفظی و یا موضع اتفاقی و تصادفی نیست بلکه این حمایت دامنه دار از مواضع و عملکرد مدعیان اصلاحات ریشه می گیرد و همخوانی و همگامی طیف گسترده ای از این جبهه با اهداف و مواضع امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران باعث شده است که آمریکا و متحدانش از جبهه اصلاحات به عنوان یک جریان سیاسی همسو با خود در داخل ایران یاد کنند و به آنان چشم امید بخوانید طمع- داشته باشند چیزی شبیه چشمداشتی که به گروه 14 مارس در لبنان دارند! مروری هرچند گذرا بر مواضع و عملکرد جبهه اصلاحات چه در دوران حاکمیت 8 ساله آنان بر قوه اجراییه و در اختیار داشتن اکثریت دولت اصولگرا به وضوح نشان می دهد که این جبهه در بسیاری از مواضع و عملکرد خود نه فقط با مواضع و عملکرد دشمنان بیرونی همخوان بوده است بلکه در برخی از موارد متاسفانه نقشی شبیه ستون پنجم امریکا در داخل کشور را بازی کرده است. کیهان طی 10 سال گذشته بارها به همراهی آشکار جبهه اصلاحات به مواضع رسماً اعلام شده آمریکا پرداخته و اسناد غیر قابل تردیدی از این همراهی و همگامی را منتشر کرده است که اشاره به فهرست آن نیز به درازا می کشد و از محدوده این نوشته بیرون است ولی به عنوان مثال می توان از برخی مواضع اخیر گروههای این جبهه یاد کرد. چند هفته قبل در فاصله 3 روز بعد از انتشار گزارش 16 نهاد اطلاعاتی آمریکا که در آن به صلح آمیز بودن فعالیت هسته ای ایران اعتراف شده و خشم توام با رسوایی دارودسته بوش را برانگیخته بود 333 نفر از مدعیان اصلاحات با امضای بیانیه ای خواستار تعلیق غنی سازی اورانیوم در ایران شده بودند یعنی دقیقاً همان خواسته غیر قانونی آمریکا و متحدانش در طول 3 سال چالش هسته ای با ایران این بیانیه قبل از انتشار در ایران از سوی رسانه های غربی منتشر گردیده و با استقبال محافل آمریکایی و صهیونیستی روبه رو شده بود. این بیانیه را بسیاری از اعضای مرکزی حزب مشارکت سازمان مجاهدین انقلاب و نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم امضاء کرده بودند و نام و امضای شماری از اعضای گروههای ضد انقلاب تابلودار نیز پای این بیانیه دیده می شود.

روز دوشنبه 19 آذرماه 86-10دسامبر 207- همزمان با آغاز عملیات تبلیغات روانی رسانه ها و محافل آمریکایی علیه برگزاری سالم و آزاد انتخابات در ایران که یک روال همیشگی و شناخته شده است حزب مشارکت نیز با صدور بیانیه پایانی کنگره دهم این حزب تمامی اتهامات آمریکا و محافل صهیونیستی علیه انتخابات مجلس هشتم را تقریباً بدون کم و کاست تکرار کرد. اتهاماتی نظیر فقدان دموکراسی در ایران فرمایشی بودن انتخابات! عدم اطمینان نسبت به برگزاری سالم انتخابات مجلس هشتم قیم مابی نظام جمهوری اسلامی ایران و ...

    بیانیه حزب مشارکت با استقبال رسانه های بیگانه روبرو شد و محافل خبری و سیاسی  آمریکا، انگلیس و مخصوصاً رژیم صهیونیستی بارها به مفاد آن استناد کردند.

دو هفته قبل نهضت آزادی که علی رغم تاکید حضرت امام (ره) بر غیرقانونی بودن آن و با وجود سوابق سیاه و شرم آوری که در وابستگی به بیگانگان دارد، همواره به عنوان یکی از گروههای ائتلافی جبهه موسوم به اصلاحات در کنار سایر گروههای این جبهه حضور داشته است با صدور بیانیه ای ضمن متهم کردن ایران اسلامی به استبداد انتخابات نمایشی و دهها اتهام دیگر خواستار حضور ناظران بین المللی برای تضمین آزادی و سلامت انتخابات شد، پیشنهادی که اهانت آشکار به مردم ایران بود و تنها از ستون پنجم دشمن قابل انتظار است.

سردمداران جبهه موسوم به اصلاحات بدون استثناء- در برابر این اقدام هم پیمان خود سکوت کردند و تنها بعد از اعتراض تلویحی رهبر عظم انقلاب به این اقدام بدون ذکر نام نهضت آزادی- چند تن از مدعیان اصلاحات در مصاحبه های خود حرکت نهضت آزادی را محکوم کردند! و ...

با توجه به همراهی و همخوانی پیوسته مواضع و عملکرد مدعیان اصلاحات با مواضع و خواسته های اعلام شده آمریکا و متحدانش که نمونه های فوق فقط اندکی از بسیارها آن هم طی چند هفته اخیر است سوال این نیست که چرا آمریکایها رسماً و آشکارا از جبهه اصلاحات حمایت می کنند بلکه پرسش آن است که چرا امریکا و متحدانش نباید از این جبهه حمایت کنند؟!جبهه ای که با عرض پوزش از برخی مدعیان اصلاحات به عنوان ستون پنجم آمریکا در داخل کشور عمل می کند و موضع می گیرد و بالاخره حمایت جرج بوش از اصلاح طلبان لکه ننگی بر دامن این جریان سیاسی است که با محکوم کردن شفاهی و یا کتبی اظهارات بوش از سوی برخی مدعیان اصلاحات پاک شدنی نیست چرا که این حمایت اولاً نصر به اظهارات اخیر رییس جمهور آمریکا نبوده و سابقه ای به درازای 10 سال گذشته دارد. ثانیاً حمایت آمریکا از جبهه اصلاحات به دلیل همراهی این جبهه با مواضع آمریکا و متحدانش است. ثالثاً روابط پنهان و نیمه پنهان برخی از دست اندرکاران جبهه اصلاحات با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در حمایت بوش از این جبهه بی تاثیر نبوده و نیست و ... بنابراین اگر مدعیان اصلاحات در ادعای اخیر خود صادق هستند که از حمایت آمریکا عصبانی شده اند! باید در مواضع و عملکرد خود تجدید نظرکرده و از همراهی و همنوایی با آمریکا دست بردارند و در غیر این صورت چگونه می توانند از یکسو زبان آمریکا را در کام و خواسته های بوش را بر گامهای سیاسی خویش داشته باشند و از سوی دیگر حمایت آمریکا از جبهه اصلاحات را محکوم کنند؟! روی سخن با برخی از افراد خوش سابقه جبهه اصلاحات است که البته اندک و کم شمارند و نه همه دست اندرکاران این جبهه.

حسین شریعتمداری


دیدار شوم

روزنامه کیهان روز شنبه 22 دی ماه

یادداشت روز

دیدار شوم

«وقتی که سیاست خارجی مطرح می شود، وی دیگر یک اردک لنگ نیست و می تواند کارهای زیادی انجام دهد.»! این جمله را «ریچارد هاس» رییس شورای روابط خارجی آمریکا در مورد جرج بوش در آستانه سفر وی به خاورمیانه گفته است. رییس جمهور امریکا سفر دوره ای و در واقع تبلیغاتی- خود را به خاورمیانه از هفته قبل شروع کرده است. این سفر به دلایلی که خواهد آمد کانون توجه رسانه های جهان و تحلیل گران سیاسی قرار گرفته است.

این سفر که با هدف پیشبرد منافع رژیم صهیونیستی و تلاش برای تحریک کشورهای منطقه علیه ایران صورت می گیرد، به باور بسیاری از ناظران سیاسی از پیش شکست خورده است. بوش در مصاحبه ای که قبل از سفر با روزنامه عرب زبان الحیات داشت، ضمن آنکه مدعی شده هر آنچه که در خاورمیانه رخ می دهد با امنیت امریکا مرتبط است! اهداف خود را از سفر به خاورمیانه برقراری صلح و حل مناقشه فلسطین و اسراییل و همچنین انزوای ایران و ترغیب کشورهای منطقه برای موضع گیری علیه ایران خوانده است. البته نباید کارکردهای پنهان این سفر را که پیرامون آن فکر شده ولی معمولاً بدان تصریح نمی شود از نظر دور داشت؛ و آن اینکه بوش در دوره ای که قیمت نفت خام به بشکه ای  100 دلار رسیده در تلاش است با سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس و نفت خیزی چون عربستان، بحرین، امارات و کویت از امنیت انرژی امریکا اطمینان حاصل نماید. هم چنین رییس جمهور امریکا درصدد بهبود وجهه آمریکا در جهان و پاک کردن آثار منفی جنگ در افغانستان و عراق است.

سوالی که مطرح می شود این است که چرا جرج بوش این موقع را برای سفر خود انتخاب کرده است؟ و آیا اساساً می توان چنین وضعیتی را صرفاً تلاش رییس جمهوری دانست که محبوبیت خود را در کشورش و در جهان به شدت از دست داده و سعی دارد در ماههای آخر ریاست خود میراثی ظاهراً آبرومندانه بر جای گذارد؟

وضعیت خاص آمریکا در منطقه که با نشانه هایی چون از بین رفتن محبوبیت و وجهه این کشور در خاورمیانه و شکستهای پی در پی در منطقه شکل گرفته بوش را به این فکر انداخته است تا با اتخاذ سیاستی منفعلانه برای بازسازی وجهه آمریکا و جمهوری خواهان تلاش کند تا در پرتو کارکردهای رسانه ای شاید وجهه این کشور در انظار جهانی ترمیم شود.

روزنامه شیکاگو تریبون در حالی که این سفر را تور هشت روزه جرج بوش برای دیدن خاورمیانه می خواند می نویسد:«این سفر نمی تواند فرصت کافی برای رییس جمهور آمریکا به وجود آورد تا موانع پیش روی آخرین سال ریاست جمهوری خود را بردارد و به این ترتیب می توان گفت که تردیدهای زیادی در مورد بازدید بوش از خاورمیانه وجود دارد.»

بوش نه تنها در داخل آمریکا با مشکلات زیادی مواجه است بلکه در سیاست خارجی نیز با چالشهای بزرگی دست و پنجه نرم می کند. نتایج نظر سنجی موسسه پیو از افکار عمومی 47 کشور جهان نشانگر رشد فزاینده احساسات ضد امریکایی و مخالفت با سیاست خارجی کاخ سفید است. 89 درصد از فرانسویان، 83 درصد کاناداییها و 74 درصد از انگلیسیها سیاستهای آمریکا را در عرصه  بین الملل یک جانبه می دانند. همچنین به وضوح وجهه آمریکا در میان کشورهای اسلامی به   پایین ترین درجه خود رسیده است.

آمریکا در حالکه سعی دارد به بهانه مبارزه با تروریسم و با هدف تامین امنیت آمریکا ترکیب خاورمیانه را با طرح «خاورمیانه بزرگ» تغییر دهد، دست به هر جنایتی زده است. روز پنجشنبه و در حالیکه تنها دو روز از  حضور بوش در خاورمیانه با این ادعای واهی که «من تلاش می کنم قبل از پایان دوره ریاست جمهوری ام صلح را در خاورمیانه به وجود آورم.»! می گذرد جنگنده بمب افکنهای ارتش آمریکا به بهانه سرکوب القاعده 18 تن بمب بر سر ساکنان منطقه جنوب بغداد فرو می ریزند. جالب آن است که 62 درصد از خود آمریکاییها نیز با سیاستهای بوش در خاورمیانه، افغانستان و عراق و آنچه جنگ بر ضد تروریسم خوانده می شود و هم چنین با دخالت آمریکا در درگیریهای فلسطین و اسراییل مخالف اند. با این اوصاف آیا بازسازی چهره آمریکا توسط سران کاخ سفید شدنی است؟!

و اما صلح خاورمیانه سفر بوش در حالی صورت می گیرد که آمریکا در نوامبر گذشته کنفرانس به اصطلاح- صلح آناپولیس را برگزار کرد که البته هیچ نتیجه عینی و عملی در راه صلح دربر نداشت و حتی رژیم صهیونیستی پس از این کنفرانس بلافاصله جنین آناپولیس را با از سرگیری ساخت و ساز شهرکهای یهودی نشین در شرق بیت المقدس سقط کرد.

آمریکا به نوعی دنبال نجات آناپولیس است. هر چند محمود عباس و مسئولان تشکیلات خودگردان فلسطین مدعی اند که نشست آناپولیس دستاوردهایی برایشان داشته و بازگرداندن آمریکا به دایره میانجیگری برای حل مناقشه بین فلسطینی ها و رژیم صهیونیستی را یکی از نتایج آن بر می شمارند، اما در آن سو جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) تاکید کرده است که سخن از آتش بس با توجه به خوی تجاوزگری رژیم صهیونیستی بی معناست و ملت فلسطین به مقاومت مشروع خود ادامه خواهد داد.

شکی نیست که سفر بوش پوششی برای نسل کشی فلسطینی ها و حمایت از کشتار رژیم تروریستی اسراییل در نوار غزه و بازداشتها در کرانه باختری است و درست در همان زمانی که بوش با مقامات اسراییل و تشکیلات خودگردان درباره روند صلح چانه زنی می کرد و حماس را تروریسم می خواند خبرگزاریها از کشته و مجروح شدن دهها فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی خبر می دادند.

جرج بوش در حالی وارد سرزمینهای اشغالی شده که به نوشته مطبوعات رژیم صهیونیستی در میان روسای جمهور آمریکا بیشترین حجم حمایت سیاسی و نظامی را از این رژیم به عمل آورده است. وی چند روز پیش در مصاحبه با یکی از شبکه های اسراییل صراحتاً اعلام کرد در صورت هر گونه تهدید علیه اسراییل بی چون و چرا از این رژیم حمایت خواهد کرد و آن را از باورهای اصلی خود می داند! بوش در این سفر با مطرح کردن شعار به اصطلاح «مبارزه با تروریسم» توانایی جنبش حماس را محدود خواهد کرد و در جهت از بین بردن همیشگی ایده حق بازگشت فلسطینیان به سرزمینشان اصرار خواهد کرد چیزی که به هر حال معنای «صلح» نمی دهد.

و اما برنامه انزوای ایران؛ بوش در آستانه سفر به خاورمیانه گفته است که «راه برخورد با مساله ایران از طریق دیپلماتیک، ادامه منزوی کردن این کشور در جامعه بین المللی است، وی در اظهاراتی در جمع نمایندگان تعدادی از روزنامه های عربی با بیان اینکه واشنگتن دارای برنامه کامل برای برخورد با ایران است می افزاید: «یکی از پیامهای من طی دیدار از منطقه آن است که مساله ایران را جدی بگیرید.»  

مقامهای آمریکایی بارها در دیدار با مقامات کشورهای عربی و در جریان سفر به این کشورها تلاش کرده اند تا با طرح این ادعا که برنامه هسته ای صلح آمیز ایران خطری بزرگ برای امنیت کشورهای منطقه است آنها را به این برنامه بدبین کرده و با سیاستهای خصمانه خود علیه ایران همراه سازند. آنان تلاش می کنند اینگونه القاء کنند که ایران به دنبال تسلط بر منطقه است. ضمن آنکه ادامه حضور تنش افرین خود را در منطقه توجیه نمایند بتوانند با فروش سلاح به این کشورها به بهانه خطر ایران کارخانه ها تولید تسلیحات و سلاحهای کشتار جمعی خود را از ورطه ورشکستگی نجات دهند. وزارت دفاع آمریکا اخیراً فروش موشکهای پاتریوت و سامانه هشدار اولیه را به امارات متحده عربی و کویت به ارزش 10 میلیارد دلار اعلام کرد. علاوه بر آنکه اخیراً فروش ضد هوایی آواکس را به عربستان به ارزش 400 میلیون دلار گزارش کرده است.

آنچه معلوم است یکی از هدفهای بوش از سفر به خاورمیانه ترساندن اعراب از ایران است. بوش می خواهد در مقابل اسراییل یک دشمن فرضی جدید به نام ایران برای اعراب بتراشد تا توجهات از اسراییل دور شود و ایران تحت محاصره سیاسی-امنیتی کشورهای عربی قرار گیرد. اما آنچه تاکنون مسلم شده این است که آنچه در آمریکا روی کاغذ خوب به نظر می آید در بین جهان عرب کمتر و کمتر متقاعد کننده به نظر می رسد. روزنامه عکاظ چاپ عربستان می نویسد:« جهان عرب نیازمند برقراری پل ارتباطی با ایران و ایجاد اطمینان فراوان در سطح ملی و رسمی با آن کشور است. عمروموسی دبیر کل اتحادیه عرب نیز در مصاحبه یکشنبه پیش خود با اشاره به مناسبات اخیر میان ایران و کشورهای عربی می گوید:«کشورهای عربی در حال استفاده از حق خود برای برقراری رویکرد خاص خود با ایران هستند. حال که ایران برنامه تسلیحات هسته ای در دست اجرا ندارد چرا ما باید ایران را منزوی کنیم؟»

با وجود اظهارات ضد ایرانی آمریکایی ها ایران بارها تاکید کرده که برنامه هسته ای آن صلح آمیز بوده و خواهان امنیت، ثبات و شکوفایی کشورهای منطقه است و اتفاقاً حضور بیگانگان از جمله آمریکا را عامل ناامنی و بی ثباتی خاورمیانه بویژه خلیج فارس می داند. مسلماً برقراری صلح و ثبات و پایداری در خاورمیانه بدون ایران که قدرت بزرگ منطقه به حساب می آید امکان پذیر نیست.

بوش به هیچ یک از اهداف آشکار و نهانش در سفر به خاورمیانه دست نخواهد یافت و نهایتاً شاید به گرفتن چند عکس یادگاری در کنار سران کشورهای عربی بسنده کند. بی شک کسانی که کنار بوش با لبخند عکس می گیرند روزی باید جواب ملت و تاریخ کشورشان را بدهند. بی جهت نیست که سید حسن نصرالله استقبال سران عرب از بوش را نقطه سیاه تاریخ اعراب می خواند.

سفر بوش به خاورمیانه دیدار شومی است که تاکنون دامن صدها بی گناه در جنوب بغداد نوار غزه و منامه را گرفته است.

حمید امیدی


معجزه حضور مانع تهدیدات

روزنامه کارگزاران روز شنبه 22 دی ماه

معجزه حضور مانع تهدیدات

با پایان مهلت ثبت نام انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی مرحله دوم انجام این مهم با برسی صلاحیت داوطلبان ثبت نام کرده از سوی هیات های اجرایی و نظارت و نهایتاً داوری پایانی شورای نگهبان آغاز می شود. برای درک اهمیت این مهم نگاهی به نقش و تاثیر حضور مردم در صحنه و معجزه ای که این حضور در مقاطع حساس تاریخ ایران در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آفریده کمک می کند. از سوی دیگر بررسی اندیشه سیاسی اسلام و چگونگی کسب مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی با مراجعه به دیدگاههای امام خمینی روشن می سازد که نقش محوری و کلیدی انتخاب رای و حضور مردم در این عرصه انکارناپذیر است.

 نگاهی به تاریخ صدر اسلام و سیره پیامبر عظیم الشان پس از استقرار در مدینه و نیز شیوه امام علی (ع) پس از حضور گسترده هواداران ایشان برای وادار کردن ایشان به پذیرش خلافت پس از قتل عثمان و بیانات راهگشا و پندآموز ایشان که فرمود:« اگر نبود حضور خیل انبوه جمعیت برای بیعت با من و اتمام حجت به واسطه این حضور گسترده هرگز پا به صحنه سیاست نمی نهادم و عنان شتر خلافت را بر پشتش می افکندم و آن را رها می کردم.» نشان می دهد که در اندیشه سیاسی بزرگان دین نیز حضور داوطلبانه و آزادانه مردم در پذیرش حکومت یک اصل انکار ناپذیر است؛ تا آنجا که اگر این حضور شکل نگیرد حتی از دیدگاه شخصیتی در جایگاه ایشان نیز حجت برای برپاکردن خلافت ناتمام است. تاریخ اسلام در عمل هم نشان داده که هر گاه جمعیتهای آگاه پا به میدان نهاده اند فرصتی برای استقرار دولت حق پیش آمده و هر گاه به هر دلیلی مردم از دفاع از حق رویگردان شدند یا با فریب فریبکاران حضور آنان به گروه باطل شکل گرفت فجایع دردناکی رخ داد که واقعه آشورا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش گواه این مساله است. در تاریخ ایران هم دیده شده هرگاه مردم آگاهانه به صحنه سیاسی وارد شدند توانستند کارهای بزرگی را به سامان برسانند در مقابل استبداد بایستند و نهادهای مردمی و مذهبی را مستقر سازند.

انقلاب مشروطیت و دستاوردهای عظیم حضور گسترده مردم در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و روی کار آمدن دولت دکتر مصدق از جمله این نمونه هاست. اما نمونه بارز و معجزه گر حضور مردم در صحنه و شکوه و تاثیر عمیق و ماندگار این حضور در تاریخ معاصر کشورمان در جریان حمایت داوطلبانه، آگاهانه و عاشقانه ملت از امام خمینی در نهضت انقلاب اسلامی است که به رغم تمام مشکلات و موانع سنگین مانند حمایت تمام قدرتهای استکباری از رژیم ستمشاهی وابسته که پیروزی ملت را غیرممکن می نمود توانسته همه محاسبات و معادلات را دگرگون یافته و بزرگترین انقلاب مردمی پیروز تاریخ ایران و بلکه جهان را خلق کنند. در جریان جنگ نابرابر و تحمیلی 8 ساله استکبار جهانی به عاملیت صدام حسین و رژیم بعثی عراق علیه انقلاب نوپا و تمامیت ارضی ایران نیز صرفاً این حضور گسترده مردم در جبهه ها به رهبری امام راحل بود که به پیروزی ایران انجامید. این ایمان بی نظیر امام به نقش و قدرت حضور مردم در صحنه های مختلف و باور آن پیشوای بزرگ به این حق الهی مردم از کلیدی ترین عوامل پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی بوده است. در این میان البته بوده اند برخی اشخاص و جریانات که با تکیه بر بینشهای سطحی و نادرست توصیه های دیگری به امام داشتند و شکل و قالب نظام جمهوری اسلامی را بیشتر بر پایه ولایت و حکومت اسلامی می دانستند تا جمهوری اسلامی اما حضرت امام همواره آگاه بودند که از دست دادن پشتیبانی مردم از نظام هرگز  نمی تواست باعث رساندن رسالتهای انقلاب به منصه ظهور شود همین اندیشه سیاسی امام بود که باعث شد ایشان همواره از دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود دفاع می کردند اداره امور مختلف را به آنها واگذار کرده و عبارت تاریخی میزان رای ملت است را پاسخی قاطع و بی بدیل به شبهه افکنی شبهه افکنان قرار دادند و در وصیت نامه سیاسی الهی خویش هم بر این اصول تاکید کردند. از سوی دیگر با توجه به اهداف بلند نظام جمهوری اسلامی که به طور خاص در سند چشم انداز 20 ساله توسعه کشور گنجانده شده و از جانب مقام معظم رهبری نیز به عنوان سند ملی و لازم الاجرا ابلاغ شده بر نقش بی بدیل مردم در تحقق آن تاکید شده است. بی تردید بدون مشارکت مردم در فرآیند توسعه همه جانبه کشور امکان دست یافتن به اهداف سند چشم انداز میسر نیست.

نظام سیاسی و انقلاب اسلامی ما تنها زمانی می تواند در جان معاصر و دنیای اسلام الهام بخش باشد که همچنان با تکیه بر مردم سالاری دینی و دموکراسی اسلامی امکانات حضور آگاهانه مردم در صحنه های مختلف را فراهم سازد در این صورت است که نظام ما در برابر تهدیدات فزاینده دشمنان بیمه و به الگویی موفق برای تمام دنیا بدل می شود.


اختیارات بیشتر برای رییس جمهور

روزنامه اعتماد روز دوشنبه 12 دی ماه

سخنگوی دولت خواستار شد

اختیارات بیشتر برای رییس جمهور

گروه سیاسی-مریم شبانی: سخنگوی ریاست جمهوری سخن گفت. غلامحسین الهام که در نشست هفتگی خود با خبرنگاران حضور یافته بود بر این نکته تاکید کرد که:« ما معتقدیم باید وظایفی که در قانون مشخص شده یک مقدار دقیق تر تبیین و اجرایی و عملیاتی شود.» الهام البته پیشتر نیز در گفت و گویی مطبوعاتی بر عزم دولت برای بازتعریف و تبیین اختیارات مصرح در قانون اساسی پای فشرده بود.

بدین ترتیب سخنگوی دولت دیروز و در میانه نشست خبری با خبرنگاران رسانه های جمعی مجالی یافت تا بار دیگر خواسته مجموعه دولت نهم را تکرار کند، خواسته ای که گویی دستیابی به آن این روزها در مواجهه دولت و مجلس بر سر لایحه بودجه برای دولتیان ضروری می نماید.

تاکید الهام بر ضرورت باز تعریف اختیارات قانونی ریاست جمهوری اما ذهن را به چند سالی پیشتر هدایت می کند. همان روزهایی که غلامحسین الهام در مقام سخنگویی شورای نگهبان بیشترین مخالفتها را با «لوایح دوگانه» دولت اصلاحات در گفته ها و سخنرانی های خویش بیان می کرد.

اگرچه میان لوایح دوگانه دولت خاتمی با آنچه که امروز دولت نهم تحت پوشش بازتعریف اختیارات دنبال می کند، تفاوت بسیار زیادی وجود دارد اما شاید بتوان اصل این دو اقدام را مشابه یکدیگر دانست و فضای نقدی را بر این مبنا باز نگاه داشت.

لوایح دوگانه دولت اصلاحات که با هدف تغییر قانون انتخابات مجلس و نیز افزایش اختیارات ریاست جمهوری تدوین شده بود یک هدف مشخص را پیگیری می کرد. هدفی که سید محمد خاتمی آن روزها چنین شرحی بر آن بیان کرد:« اجرای درست قانون اساسی و مهار بخشهایی از قدرت و مسئولیت پذیر کردن آنها.» اینچنین است که می توان لوایح دوگانه را محصول محدودیتهای فراقانونی دانست که دولت اصلاحات در پیگیری وعده ها و برنامه های خود با ان مواجه می شد. امری که البته در میانه راه عقیم ماند و شاید همان محدودیتها و فشارها بود که خاتمی را واداشت تا بر خلاف وعده ای که داده بود لوایح دوگانه را از مجلس بازپس گیرد. به این ترتیب بود که لوایح دوگانه به دولت بازگشت تا در بایگانی طرحها و مصوبات به سامان نرسیده دولت جایی برای خود یابد. اکنون اما سخنگوی دولت به نمایندگی از مجموعه دولت از لزوم بازتعریف وظایفی می گوید که در قانون اساسی به عنوان وظیفه رییس جمهور ثبت شده است. الهام این سخنان را در روزهایی به زبان می آورد که مواجهه مجلس نشینان با دولتیان بر سر لایحه بودجه به نقطه اوج خود رسیده و دنمایندگان مجلس با چارچوب پیشنهادی دولت برای بودجه 87 مخالفت کرده و دولت را به تغییر لایحه در مجلس تهدید کرده اند. اینچنین است که سخنان دیروز سخنگوی دولت را می توان نوعی مواجهه زودهنگام و تاکتیکی با نمایندگان مجلس به حساب اورد چه انکه الهام دیروز در نشست خبری خود بر لزوم اجرا و بازتعریف دو اصل از اصول قانون اساسی تاکید کرد. الهام با اشاره با اصول 126 و 75 قانون اساسی به این نتیجه رسیده است که وظایف مشخص شده در این اصول باید به صورتی دقیق تر تبدیل و اجرایی شود.

با تامل در اصل 126 و 75 قانون اساسی به راحتی می توان به مواجهه نانوشته دولت با بهارستان نشینان پی برد. آنجایی که در اصل 126 قانون اساسی می خوانیم:« رییس جمهور مسئولیت امور برنامه و بودجه و امور اداری و استخدامی کشور را مستقیماً بر عهده دارد و می تواند اداره آنها را بر عهده دیگری بگذارد.» و البته شاید تاکید بر اصل 75 قانون اساسی این مواجهه را بهتر به نمایش بگذارد:« طرحهای قانونی و پیشنهادها و اصلاحاتی که نمایندگان در خصوص لوایح قانونی عنوان می کنند و به تقلیل درآمدهای عمومی یا افزایش هزینه های عمومی می انجامد در صورتی قابل طرح در مجلس است که در آن طریق جبران کاهش درآمد یا تامین هزینه جدید نیز معلوم شده باشد.»

به این ترتیب به نظر می رسد که الهام در مقام سخنگویی دولت، قصد آن دارد تا با تاکید بر اصولی از قانون اساسی نتیجه گیرد که نمایندگان مجلس در زمره مخالفتهایی که با لایحه بودجه بلند کرده اند اختیارات قانونی رییس جمهور و دولت را نادیده گرفته و کارشکنی هایی را در مقابل بودجه تقدیمی دولت به پیش برند این در حالی است که نمایندگان مجلس نیز هر یک در سخنان و
مصاحبه های  خویش به موارد فراوان نقض قانون در جریان تدوین بودجه توسط مجموعه دولت اشاره می کند و بر اجرای نقش نظارتی خویش به عنوان نماینده مجلس بر بودجه پیشنهادی دولت تاکیدی مضاعف دارند و ایفای نقش مشورتی که گویی دولتیان بیشتر می پسندند را خارج از چارچوب وظیفه نمایندگی خویش می دانند.

 از طرف دیگر تاکید غلامحسین الهام بر اصل 126 قانون اساسی اما یک حقیقت دیگر را آشکار می کند. اگر دولت های پیشین با تفویض اختیار به سازمانها و مراکز اجرایی و مطالعاتی کوچک شدن دولت را دنبال می کردند اما به نظر می رسد که محمود احمدی نژاد با تاکید بر اجرای اصل 126 قانون اساسی مطالبه ای حداکثری از دولت را دنبال می کند و با ادغام سازمانها و مراکز اجرایی از جمله سازمان مدیریت و برنامه ریزی و نیز عزل و نصبهای مختلف در مجموعه ریاست جمهوری فربه شدن این نهاد و اختیارات آن را خواستار است. به این ترتیب اگرچه غلامحسین الهام با تاکید بر اصل صریح قانون اساسی تاکید می کند که :«آنچه رییس جمهور در مورد اصلاح ساختار اداری دنبال می کند یا دنبال کرده مثل تغییرات در سازمان مدیریت اختیارات نشات گرفته از قانون اساسی است که به رییس جمهور واگذار شده و نباید محدودیت ایجاد شود.» اما این پرسش همچنان باقی می ماند که متمکز ساختن دولت و تمرکز تمامی تصمیم گیری ها در مجموعه دولت آیا موجبات آسیب دیدن نگاه کلان به مسایل و مشکلات جامعه را به دنبال نخواهد آورد؟ چه آنکه دستاوردهایی که ا فربه شده دولت و متمرکز ساختن سیستم تصمیم گیری در بدنه نهاد ریاست جمهوری حاصل می شود و نیز تشویق مجلس به ایفای نقش مشورتی به جای نقش نظارتی چه بسا مغایر با روح قانون اساسی نیز باشد. اینچنین است که اکنون الهام در مقام سخنگوی دولت می تواند و البته باید به استقبال از قانون اساسی برود اما استفاده از قانون اساسی به عنوان وسیلهای برای مواجهه با مجلس و فرار از پاسخگویی به ایرادات متناقض با قانون که مجلس نشینان در تنظیم لایحه بودجه داشته و دارند را نمی توان شیوه مناسبی در تعاملات سیاسی مناسب دو قوه دانست.

این در حالی است که محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور ایران از حمایتها و همراهی ها مجموعه های مختلف برخوردار است. حمایتهایی که شاید دولتهای پیشین کمتر از آن برخوردار بوده و لذا تقاضای بازتعریف وظایف حوزه ریاست جمهوری چه بسا تقاضای تامل برانگیزی  می تواند محسوب شود.

 


خانه کارآمدها

روزنامه کیهان روز چهارشنبه 12 دی ماه

یادداشت روز

خانه کارآمدها

«ملت انتخابات را یکی از امتحانات الهی و یکی از عرصه های کارآمدی بداند». مقام معظم رهبری در دیدار آحاد مردم با اشاره به انتخابات پیش روی برای برگزیدن نمایندگان هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی مجدداً بر کارآمدی به عنوان یکی از ویژگیهای شاخص خانه ملت تاکید نمودند.

این روزها بنابر مصاحبه ها و بیانیه هایی که از سوی غالب گروههای سیاسی و احزاب درج و منتشر می شود زمان انتخاب و سامان دادن به لیست های کاندیداهای مورد نظر آنهاست. از این رو ذکر یک نکته ضروری می نماید؛

طبق قانون اساسی مجلس دارای دو وظیفه عمده تقنین و نظارت است. وضع قوانین و تصویب لوایح و طرحهایی که از سوی نمایندگان و دولت به مجلس ارائه می شود، اگر با پشتوانه مطالعه تحقیق و تدقیق در راستای حل مشکلات مردم و هموار نمودن مسیر حرکت به سوی آینده با هدف تحقق آرمانها و اهداف والای انقلاب و استحکام نظام جمهوری اسلامی صورت پذیرد و پس از آن با نظارت دقیق و کارساز مجلسیان همراه شود، بدون ترید نمایی امید بخش از کارآمدی را به نمایش می گذارد.

بار کارآمدی با توجه به ساختار مجلس شورای اسلامی و شان تقنینی و نظارتی آن و هم چنین آیین نامه هایی که شامل چگونگی گردش کار مجلس می شود، بیشتر بر دوش نمایندگان منتخب مردم می باشد. از این رو شایسته است احزاب و گروههای سیاسی به فرموده رهبر معظم انقلاب انتخابات را به عنوان یک هدف عالی و شیرین مورد توجه قرار دهند و افرادی را تحت لیست مورد نظر خود به مردم معرفی نمایند که ویژگیهای یک نماینده کارآمد را دارا باشند.

طبعاً بکارگیری تمامی ظرفیتهای علمی، اجتماعی و سیاسی برای خدمت رسانی به مردم و وامداری ملت می تواند به عنوان محورهای کارآمدی مورد توجه قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب در پیامی که به مناسبت آغاز به کار هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی ایراد نمودند نمایندگی مجلس را عرصه خدمتگذاری واقعی به مردم می خوانند و با تبیین وظایف خطیر نمایندگان مجلس شماری از ویژگیهای کارآمدی را برمی شمارند: «دلبستگی به نظام اسلامی و ارزشهای والای آن ایمان، عدالتخواهی، امانت، تلاش در راه عزت و استقلال کشور، پرهیز از ایجاد چالشهای جناحی، پیگیری جدی نیازها و مطالبات حقیقی مردم نگاه ملی به قوانین و ارتباطات منطقی با قوای دیگر، از مهمترین ویژگیها و وظایفی است باید مورد توجه کامل نمایندگان ملت در مجلس قرار گیرد».

بدون تردید موافقتهایی را که دولت نهم در گسترش عدالت و بهره مندی یکسان همه ملت از سرمایه های کشور و در عرصه بین الملل کسب می کند را می توان در سایه هماهنگی و هم جهتی فکری با مجلس اصولگرا دانست. هماهنگی و همراهی قوای مقننه و مجریه مولفه ای است که می تواند زمینه خدمت رسانی بیشتر و بهتر به مردم را فراهم کند. این هم جهت بودن و همراهی ظرفیت هایی را در عرصه اجرایی کشور ایجاد کرده است که در صورت استفاده مناسب از این ظرفیتها بخش عمده ای از مشکلات موجود برطرف می شود.

مجلس هفتم در قیاس با ادوار گذشته خود خصوصاً مجلس ششم- در بررسی لوایح و تسریع در تصویب آنها رشد قابل توجهی داشته و در مسیر رشد و توسعه کشور گامهای موثری برداشته است. این مجلس با ارتباط تنگاتنگ با مردم، نقشی پررنگ در ایجاد همگرایی بین انها و نظام، القاء آرامش به جامعه، تنش زدایی در عرصه ملی و جهانی و پرهیز از جنجال های سیاسی بیهوده ایفا کرده است.

طبیعی است مجلس فعلی را نباید با دوره قبل آن مقایسه کرد چرا که مجلس ششم با نوع رویکردی که به موضوعات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در داخل و سیاست خارجی کشور داشت و عملکردی که از این دوره بر جای گذاشت، کارنامه ای غیرقابل دفاع ارائه داد. مجلسی که مطمع نظر بیگانگان و کسانی که دشمن استقلال و شرف این ملک و ملت اند، قرار می گیرد و به کرات از تریبون مقدس مجلس شورای اسلامی، صدای رادیوی اسراییل به گوش می رسد و یا آنکه با نمایش مضحک تحصن، مجلس را به تعطیلی می کشانند، اساساً نمی تواند یک طرف قیاس با مجلسی قرار گیرد که اهتمامش طبقات ضعیف جامعه بوده و برای حل مشکلات مردم تلاش بسیار کرده است. مجلسی که مواضعی اصولی منطقی و صریح و ضد استکباری در مسایل جهانی، بویژه در موضوع  هسته ای  گرفته و دوشادوش دولت اصولگرا سهم قابل توجهی در بسط عدالت نصیب خود کرده است. اما؛ مردم حق دارند مجلس هفتم را با یک مجلس ایده آل مقایسه کنند و کاستی های آن را برای شکل گیری مجلسی کارآمد تر از آنچه تاکنون بوده است، مدنظر قرار دهند و پیگیر تحقق مطالبات خود باشند. مقام معظم رهبری خطاب به نمایندگان مجلس می فرمایند:« نیازها و مطالبات حقیقی مردم را می شناسید، اشتغال؛ مبارزه با فساد مالی، زدودن محرومیت از مناطق محروم، مهار تورم و مقابله با گرانی، روان شدن چرخه خدمت رسانی، گسترش و اعتلای فرهنگ و اخلاق، رونق یافتن علم و تحقیق، مسئولیت پذیری و پاسخ گویی مسئولان حکومتی، در شمار برجسته ترین این نیازها است و اینهاست که عدالت اجتماعی را ممکن و پیشرفت و توسعه را محقق می سازد. نیازهای موهوم و ساخته دست تبلیغاتچی های بیگانه و بدخواه، نباید به جای این خواسته های حقیقی بنشیند.»

جبهه متحد اصولگرایی نیز در دومین بیانیه انتخاباتی خود، موضوع گرانی و تورم را جزء مباحث اصلی قرار داده و حل مشکلات معیشتی مردم و بهبود شرایط زندگی برای آنان را یکی از مهمترین دغدغه های اصولگرایان معرفی و خاطر نشان کرده است که راه حل های دقیق، منطقی و علمی برای برون رفت از مشکلات اقتصادی وجود دارد و به مردم نوید راه حل های کارشناسی شده از سوی دولت، مجلس و احزاب اصولگرا را داده است که به زودی کارآیی و کارآمدی خود را نشان خواهند داد. مجلس خانه ملت است و مسایل آنان بایستی در این خانه رفع و رسیدگی وشود. واقعیت آن است که گرانی و مشکلات معیشتی یکی از دغدغه های جدی و مطالبات حقیقی مردم به شمار می رود و برای باز شدن این گره ها چشم امید به خانه و منتخبان خود دارند.

مردم همواره با توجه به شرایط موجود و برای رسیدن به وضعیتی مطلوب در همه زمینه ها، نوع رویکرد خود به گزینه های انتخاباتی را برمی گزینند. انتخاب و اقبال به رویکردهای عدالت جویانه در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با تابلوی اصولگرایی، مصداقی از خواست ملی و حرکت آرمانی مردم را پیش روی احزاب و کاندیداهای نمایندگی دوره آینده مجلس دارد.

باید گروههای سیاسی در تکمیل لیست های انتخاباتی خود به گزینش و معرفی افرادی کارآمد و دلسوز که سودایی جز خدمت به مردم در سر ندارند، اهتمام ورزند و با پرهیز از تخریب و فضاسازی های بیهوده، برای حضور حداکثری مردم در انتخابات آتی تلاش نمایند.

مردم نیز با شناخت کامل و شناسایی کسانی که علاوه بر تعهد و فضایل اخلاقی، از توانمندی لازم نیز برخوردارند، به شکل گیری مجلسی کارآمد و مطلوب مبادرت کنند.

نمایندگان مجلس به عنوان منتخبان مردم و با رای آنان وارد مجلس می شوند که در صورت عمل نکردن به تعهدها مردم دیگر به آنان رای نخواهند داد. حواسمان باشد اگر نماینده ای یک درجه کارآمدتر باشد به همان اندازه در بالا بردن کارآمدی مجلس و به تبع آن سایر قوای کشور تاثیر می گذارد.

                                                                                                  حمید امیدی


جمهوریت و اسلامیت ملازم یکدیگرند

جمهوریت و اسلامیت ملازم یکدیگر

نجفقلی حبیبی

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جمهوریت و اسلامیت چنان ترکیب شده اند که مبین یک حقیقتند و چنین نیست که جمهوریت یک حقیقت است و اسلامیت حقیقت دیگر که به هم ضمیمه شده باشند بلکه در واقع ترکیب اتحادی دارند. بنابراین جمهوریت آن هم رنگ اسلامی گرفته است و یکی از نتایج این تلقی این است که تلاش برای استقرار جمهوریت در جمهوری اسلامی ایران همان ارزش .معنوی تلاش برای استقرار و استحکام اسلامیت آن است و اگر این مقدمه پذیرفته شود هر مسلمانی در جمهوری اسلامی ایران و همه کسان دیگر که تحت لوای این حکومت زندگی می کنند، قاعدتاً موظفند در انتخابات که تجلی اراده مردم و مظهر جمهوریت است و در قانون اساسی ما رنگ اسلامی گرفته است، حضور فعال داشته باشند و مشارکت در انتخابات را به مثابه یک وظیفه دینی که در اینجا عین وظیفه ملی است تلقی کنند. بی اعتنایی به انتخابات مجلس شورای اسلامی، بی اعتنایی به وظیفه ملی است، بی اعتنایی به وظیفه دینی است که در قانون اساسی ما یکی شده اند. همچنان که هر تلاشی برای تفکیک جمهوریت و اسلامیت ولو در رقابت طرح «حکومت اسلامی» در منطق قانون اساسی ما مردود است و اعمال هر شیوه یی که موجب دلسردی مردم از مشارکت در انتخابات شود در منطق قانون اساسی پذیرفتنی نیست. اما مجلس در قانون اساسی ما مظهر اراده ملی است که علاوه بر قانونگذاری و تایید هیات دولت حق نظارت بر تمام نهادهای اجرایی کشور را دارد.

به لحاظ این جایگاه والا و موثر است که حضرت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی آن را در راس امور خوانده است. مفهوم این جمله امام یک بیان تعارف آمیز نیست بلکه مبین یک جایگاه واقعی است که همه باید بکوشند تا واقعاً مجلس در راس امور باشد.

هر اقدام، عمل و فکری که مجلس را عملاً از راس امور بودن بیندازد خلاف سخن امام است که سخن او سخن ملت بود. تصمیماتی که از اختیارات مجلس است اگر در جای دیگر گرفته شود، به معنای تضعیف مجلس است و بدون تعارف به معنای از اعتبار انداختن مجلس و بدون تردید مقدمه ظهور استبداد است که قطعاً و مطابق اصول قانون اساسی خلاف جمهوریت و اسلامیت است که در نظام ما هر دو به صورت ترکیب اتحادی تعین یافته اند.

اما مجلس برای اینکه در راس امور باقی بماند و از جایگاه خود به عنوان مظهر اراده ملی از منافع ملی و از جمله از جمهوریت و اداره امور کشور بر اساس اراده و رای مردم دفاع و صیانت کند، نیازمند حضور نمایندگانی است که دارای مجموعه یی از فضایل باشند تا مصداق این سخن حضرت امام خمینی باشد که فرمود «مجلس عصاره فضائل ملت است». خیلی روشن است که هر مجلسی عصاره فضائل ملت نیست، مجلسی چنین مقام والا دارد و مصداق این سخن حکیمانه است که حقیقتاً اکثریت قاطع نمایندگان آن از فضائل اخلاقی بالا در عمل برخوردار باشند؛ اخلاق نیک با همان تعاریفی که در کتب اخلاقی ذکر شده است ملکه آنها باشد، شجاع و خردمند باشند. امانتدار سرمایه عظیم ملت باشند، در شجاعت و مناعت چنان باشند که طبق فرموده حضرت امام خمینی در بیان و اتخاذ تصمیم و وضع قوانین «از هیچ» مقامی نهراسند و ملاحظه نکنند. منافع ملی را با خردورزی و کارشناسی تشخیص دهند و با تدبیر برای تحقق آن اعم از وضع قوانین و نظارت بر دستگاه ها بکوشند و در این مسیر نه چندان آسان بدون هراس و ملاحظات و یا توجه به منافع شخصی اقدام کنند که رضای خدا و خلق در این است و هم بدانند اگر با ملاحظه کاری آنان به هر دلیلی مسیری گشوده شود که منافع ملی به خطر بیفتد یا آرام آرام صدای پای استبداد در مدیریت کشور احساس شود، آنان مسوول اولند.و اما برای حفاظت از نظام جمهوری اسلامی که در آن اداره کشور به آرای عمومی مبتنی است، ملت بیش از همه مسوول است و مسیر تحقق مسوولیت ملی از طریق انتخابات و از جمله انتخابات مجلس شورای اسلامی است که حوزه عمل و اختیارات بسیار وسیع است. آحاد مردم باید با استفاده از شیوه های گوناگون مثل مطبوعات، احزاب و سایر نهادهای مردمی به روشنگری و تشویق یکدیگر بر مشارکت فعال در انتخابات و به خصوص برای انتخاب افراد شایسته نمایندگی تلاش کنند. در جریان انتخابات انواع روش های عوام فریبانه و تحریف حقایق و ترور شخصیت توسط جریان های فرصت طلب و پیچیده که دارای منافع خاصی هستند با توسل به اعتقاد دینی و ملی مردم رخ می دهد و روشنگری توسط اشخاص مطلع و صالح و مسوولیت پذیر بسیار مهم است.از طرف دیگر دستگاه ها و نهادهای اجرایی انتخابات نیز در این زمینه نقش موثر و حتی منحصر به خود دارند و لازم است با در نظر گرفتن وظایف شرعی و قانونی با عنایت به منافع ملی و نه مصالح گروهی و جناح بندی سیاسی خود، فضایی فراهم آورند که مردم با اطمینان خاطر از نتایج مشارکت فعال و آرای خود، در این عرصه اجتماعی و ملی عظیم شرکت کنند و به خصوص که مسوولیت آنان حتی در نحوه مشارکت مردم سنگین است. اینان ممکن است با اتخاذ روش هایی مردم را از مشارکت دلسرد کنند، چنان که ممکن است با اتخاذ روش های دیگری مردم را برای مشارکت بیشتر سر شوق آورند و البته روشن است که مردم باهوش و بیدار هستند و روش های در پیش گرفته را هرچند ظاهر آنها مطلوب باشد اما هدف دیگری در پشت آن باشد تشخیص می دهند. هرچند که ممکن است عکس العمل آنها مقابله آشکار نباشد و با عدم حضور در پای صندوق ها نظرشان را بیان کنند.بیانات اخیر وزیر محترم کشور و قول موکد برای صیانت از آرای مردم نیازمند اقدامات عملی است تا مردم عزیز ما بعد از انتخابات مهر تایید بر آن بزنند. امید است ایشان و همکاران محترم شان و همه کسان و نهادهایی که به نوعی درگیر انتخابات هستند بر این اظهارات پایبند باشند و از این آزمون ملی ان شاءالله سربلند بیرون آیند که خداوند بر اعمال بصیر است.


آقای رییس سر لیست اصول گرایان

گزارش تحلیلی «اعتماد» از فعل و انفعالات محافظه کاران برای انتخابات مجلس
آقای رئیس سرلیست اصولگرایان

گروه سیاسی، ایرج جمشیدی؛ اگر به مانند انتخابات 24 آذر سال گذشته حادثه غیر مترقبه یی در اردوگاه اصولگرایان رخ ندهد به احتمال قریب به یقین «غلامعلی حدادعادل» رئیس فعلی مجلس به عنوان سرلیست انتخاباتی گروه های اصلی اصولگرا قرار خواهد گرفت. آنگونه که حسین نجابت نماینده تهران و سخنگوی فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم خبر داده است غلامعلی حدادعادل در راس لیست انتخاباتی هسته اصلی اصولگرایان موسوم به «جبهه متحد اصولگرایان» قرار خواهد گرفت و شخصیت های دیگری نظیر علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی و احمد توکلی هم اگرچه به عنوان سه سرلیست احتمالی بعدی در نظر گرفته شده اند اما هنوز ورود آنان به عرصه انتخابات معلوم نیست. علی اکبر ولایتی تاکنون در این زمینه اظهارنظری نکرده است. علی لاریجانی هم اگرچه بعد از برکناری از دبیری شورای عالی امنیت ملی شایعه کاندیداتوری و حتی ریاست احتمالی اش بر مجلس هشتم مطرح است اما او تاکنون بر عدم کاندیداتوری خود تاکید کرده ولی با این وجود تلاش ها برای راضی کردن او ادامه دارد. احمد توکلی هم روز دوشنبه هفته جاری به صورت تلویحی از عدم کاندیداتوری اش برای مجلس هشتم سخن به میان آورد و بلافاصله این شایعه قوت گرفت که احتمالاً احمد توکلی در صدد است خود را برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری بعدی آماده کند، اما در این میان غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس نه تنها کاندیداتوری خود را تکذیب نکرد، بلکه در یکی از کنفرانس های مطبوعاتی اش در مجلس گفت تابع نظر اصولگرایان است و هرگونه که صلاح بدانند او هم می پذیرد. در واقع حدادعادل با تعارفات معمول و رایج در نظام جمهوری اسلامی کاندیداتوری خود را اعلام کرد. به این ترتیب در شرایطی که حضور انتخاباتی تعدادی از سران شاخص جناح اصولگرا در هاله یی از ابهام قرار دارد این تنها نام غلامعلی حدادعادل است که باقی مانده و به ناچار او سرلیست اصولگرایان خواهد بود؛ سرلیستی که به نظر می رسد حتی با ورود سایر سران شاخص اصولگرا مرتبه خود را حفظ کند و نام سایرین بعد از او قرار گیرد، اما حدادعادل که ظاهراً قرار است به مانند انتخابات مجلس هفتم باز هم در راس لیست اصولگرایان در تهران قرار گیرد، کیست و چه سوابق سیاسی دارد؟ غلامعلی حدادعادل که تصویرش با آن قامت لاغر و گونه استخوانی اش توام با حرکاتی ملیح همیشه از تلویزیون پخش می شود، پیش از آنکه یک چهره سرشناس سیاسی با سوابق و مبارزات انقلابی باشد یک چهره فرهنگی شناخته می شود که حتی تا یک دهه پیش نامی از او در عرصه سیاست نبود، اما ظاهراً تقدیر و سرنوشت او به گونه یی دیگر رقم خورده است. حدادعادل ناگهان خود را در عرصه سیاست دید. در انتخابات مجلس ششم به عنوان تنها کاندیدای محافظه کاران در تهران و در انتهای لیست وارد مجلس ششم با اکثریت اصلاح طلب شد، اما حدادعادل به واسطه شرایط و موقعیت ویژه اش توانست در اولین فعالیت سیاسی اش ریاست فراکسیون اقلیت مجلس - متشکل از حدود 60 نماینده محافظه کار - را بر عهده بگیرد.

اگرچه حدادعادل به دنبال تغییر و تحولاتی در جریان شمارش و چگونگی اعلام نتایج آرای شهر تهران وارد مجلس شد، اما این نحوه ورود مانع از آن نشد تا حدادعادل پله های ترقی را به سرعت طی نکند؛ شخصیتی که روزگاری همگان او را به عنوان رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی و فردی مبادی آداب می شناختند اما فقط چهار سال وقت لازم بود تا پست جدید حدادعادل سایه یی سنگین بر سابقه فرهنگی اش بیندازد، چرا که حدادعادل در شرایط خاصی بر کرسی ریاست مجلس هفتم تکیه زد و از قضا لقب اولین ساختار شکن عرفی در نظام جمهوری اسلامی هم به او داده شد. چرا که در شرایطی که اکثریت اصلاح طلب مجلس ششم در صدد برآمدند ساختارشکنی کرده و برای اولین بار ریاست مجلس را به فردی غیرروحانی بسپارند اما موفق نشدند و در نهایت این شیخ مهدی کروبی بود که مورد اجماع قرار گرفت و البته آخرین شیخ الرئیس مجالس شکل گرفته در نظام جمهوری اسلامی هم به شمار می رفت زیرا بعد از او این غلامعلی حدادعادل بود که ریاست مجلس هفتم را بر عهده گرفت و برای اولین بار تصاویر یک شخصیت کت و شلوارپوش به عنوان رئیس مجلس از تلویزیون پخش شد، عکس ها و کاریکاتورهایش هم زینت بخش رسانه های مکتوب شد.

اما این تحولات در واقع تنها یک وجه ماجرا و آن هم بخش آشکار بود چرا که این تحولات زمینه ساز و مقدمه یی برای تسلط محافظه کاران - که اکنون نام خود را به اصولگرایان تغییر داده اند- بر دولت و حذف کامل اصلاح طلبان از عرصه رسمی قدرت بود.کما اینکه غلامعلی حدادعادل در مقام رئیس مجلس در اولین سخنرانی اش در آغاز مجلس هفتم از تلاش اصولگرایان برای حل مشکلات اقتصادی و کاهش تنش های سیاسی سخن به میان آورد و کمی بعد هم اعلام کرد هدف ما تبدیل ایران به ژاپن اسلامی است. اگرچه حدادعادل بعدها انتساب این سخن به خود را تکذیب کرد و در این مورد یک شباهت عجیب بین او و احمدی نژاد به اذهان متبادر شد چرا که احمدی نژاد هم مهمترین وعده انتخاباتی خود یعنی شعار آوردن پول نفت سر سفره های مردم را تکذیب کرد. به هر حال وجه اشتراک آن بود دو شخصیت اصولگرایی که در راس دو قوه مقننه و مجریه قرار گرفتند در اقدامی مشترک مهمترین شعار خود را تکذیب کردند. گو اینکه در این زمینه حدادعادل گوی رقابت را از احمدی نژاد ربود و او پیش از همه تبدیل ایران به ژاپن اسلامی را رد کرد. این در حالی بود که حدادعادل در اولین روز مجلس هفتم در راهروهای پارلمان در پاسخ به این سوال خبرنگاران که استراتژی مجلس هفتم چیست فقط یک کلمه پاسخ داد و گفت؛ کار، فقط کار آن هم در حوزه اقتصادی.

اینک مجلس هفتم در ماه های آخر عمر خود قرار گرفته و به زودی صندوق های رای ترکیب مجلس هشتم را تعیین می کنند، ترکیبی که اینک اصولگرایان در صدد برآمده اند با سرلیستی حدادعادل سرنوشت آن را مانند مجلس هفتم رقم بزنند اما ظاهراً مشکلات زیادی سر راه آنان قرار دارد. از یک سو اعتماد مردم به شعارهای اقتصادی اصولگرایان کاهش یافته است، چرا که اکنون حدود سه سال است که اصولگرایان به صورت کامل اختیار کشور را به دست گرفته اند اما احمدی نژاد به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور در تلویزیون حاضر شد و اعتراف کرد کشور با گرانی، تورم و مشکلات اقتصادی مواجه است؛ اعترافی که دقیقاً خلاف وعده های انتخاباتی اصولگرایان بود. بنابراین اولین مانع موفقیت اصولگرایان ناکامی گذشته آنان در بهبود اوضاع اقتصادی است. به تبع این ناکامی، موجی از تشتت و اختلاف آرا اردوگاه اصولگرایان را در بر گرفته است. چرا که هر شاخه یی تقصیرات را به گردن شاخه دیگر اصولگرایان می اندازد و به این ترتیب احتمال چند شقه شدن گروه های متنوع و متکثر این جناح وجود دارد. شاید سرلیست کردن غلامعلی حدادعادل چاره یی برای این مشکل باشد اما حدادعادل هم مشکلات خاص خود را دارد. از یک سو طیفی از نمایندگان اصولگرا از فراکسیون 200 نفره اصولگرایان مجلس هفتم انشعاب و با نام اصولگرایان منتقد و مستقل فعالیت جدیدی را در مجلس آغاز کردند، اتهامات سنگینی را متوجه هیات رئیسه به خصوص شخص غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس کردند و او را به عنوان رئیس مجلسی معرفی کردند که بیشتر از آنکه جانب مجلس و دفاع از شأن نمایندگان را بگیرد از دولت احمدی نژاد حمایت می کند و سعی بر چشم پوشی از خطاها و بعضاً بی توجهی های دولت به نمایندگان دارد. گذشته از آن حدادعادل طی سه سال و نیم گذشته بیشتر از آنکه اقتدار قانونی خود را در اداره جلسات علنی مجلس نشان بدهد در مواردی قاطعیت لازم را به خرج نداده و همین مساله باعث شده تا در مجلس اتفاقات غیرمنتظره و بعضاً جالب توجهی رخ بدهد. مثلاً در جریان بررسی بخش عمرانی اولین بودجه دولت احمدی نژاد در اسفندماه سال 1384 وقتی که احمد توکلی، حسن سبحانی، رضا عبداللهی و چند نماینده بانفوذ دیگر تصویب بخش عمرانی بودجه را نپذیرفتند، حدادعادل هم مصوبه را باطل اعلام کرد و نهایتاً بعدازظهر همان روز بار دیگر همان بخش از بودجه در جلسه علنی بررسی شد؛ امری که تاکنون مسبوق به سابقه نبوده و برخی نمایندگان عدم قاطعیت حدادعادل در اداره جلسه علنی را عامل بروز چنین وضعیتی تشخیص دادند. البته این تمام مشکلات فراروی حدادعادل برای سرلیستی و ریاست احتمالی وی بر مجلس هشتم نیست چرا که تعدادی از طیف های اصولگرایان به هر تقدیر حاضر به پذیرش زعامت اصولگرایانه حدادعادل نیستند و افراد دیگری را به او ترجیح می دهند.

به خصوص اینکه همین طیف های ناراضی اصولگرا معتقدند حدادعادل در کسوت رئیس عالی اصولگرایان در مجلس نتوانسته بی طرفی کامل میان نمایندگان متعلق به اصولگرایان را رعایت کند و در مواردی به نفع فرد یا جریان خاصی از اصولگرایان اقدام کرده است. البته به رغم مشکلاتی که سر راه حدادعادل وجود دارد، این شخصیت اصولگرا از برخی امتیازات برخوردار است که شاید کمتر شخصیت اصولگرایی از آن برخوردار باشد.

چرا که حدادعادل نشان داده به واسطه همین امتیازات و موقعیت ویژه اش طی چند سال گذشته توانسته به مشکلات فائق آید. بدون شک حدادعادل اکنون با پشتگرمی همین موقعیت درصدد است مشکلات را مانند گذشته پشت سر بگذارد و زعامت خود را به اصولگرایان مایل به حضور در مجلس هشتم تثبیت کند.


در بستر اعتدال

 روزنامه کیهان روز یکشنبه 9 دی ماه

یادداشت روز

در بستر اعتدال

مولای متقیان حضرت علی (ع) در خطبه 87 نهج البلاغه در معرفی بهترین بندگان خدا (انسان کامل) می فرماید: «ای بندگان خدا! همانا بهترین و محبوبترین بنده نزد خدا بنده ای است که خدا او را در پیکار با نفس یاری داده است... برای خدا اعمال خویش را خالص کرده آن چنان که خدا پذیرفته است... خود را به عدالت واداشته و آغاز عدالت او آنکه هوای نفس را از دل بیرون رانده است، حق را   می شناسد و به آن عمل می کند... اختیار خود را به قرآن سپرده و قرآن را رهبر و پیشوای خود قرار داده است، هر جا که قرآن بار اندازد فرود آید و هر جا که قرآن جای گیرد مسکن گزیند.»

امام علی (ع) در خطبه ای دیگر (خطبه 97) اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان مصداق بهترین بندگان خدا، معرفی می کند و از مردم می خواهد برای گام زدن در مسیر حق و صراط مستقیم آنان را الگو قرار داده و پا جای پای آنها بگذارند و با رعایت اعتدال، نه از آنان پیشی گیرند و نه عقب بمانند که این هر دو (افراط و تفریط) موجب گمراهی و هلاک است.

«مردم! به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر می دارند، بروید، قدم جای قدمشان بگذارید آنها شما را هرگز ار راه هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنید، اگر قیام کردند، قیام کنید از آنها پیشی نگیرید که گمراه می شویدو از آنان عقب نمانید که نابود می گردید.»

در آموزه های دینی و توصیه های اخلاقی و همچنین در سیره و سنت انبیاء و اولیاء الهی (علیهم السلام) یکی از نکاتی که به طور ملموس و برجسته قابل درک و مشاهده است، پرهیز از افراط و تفریط و رعایت اعتدال و میانه روی در همه جنبه ها و ابعاد زندگانی فردی و اجتماعی است. این در حالی است که با مطالعه تاریخ ملاحظه می شود که یکی از انحرافات و آفاتی که همواره زندگی انسان را مورد تهدید قرار داده و بشریت از رهگذر آن آسیبها و خسارتهای فراوان دیده و فاجعه ها و شکستهای بزرگ را متحمل شده، عدم رعایت اعتدال و غرق شدن در ورطه تندروی ها و کندروی ها بوده است. تاریخ و از جمله تاریخ اسلام دراین باره مثالها و شواهدی فراوان برای عرضه کردن دارد. افراط و تفریط از خصوصیات و نشانه های جامعه ای است که در آن عقلانیت بازیچه هوی و هوس ها قرار گرفته و جهل سکه رایج آن است. قرآن کریم چنین جامعه و دورانی را «جاهلیت» می نامد. پیامبران الهی نیز مبعوث می شوند تا با تزریق آگاهی و ایمان در جسم و جان جامعه، مردم را از گرداب جهل برهانند و عقلانیت را حاکم بر غرایز و خواسته های نفسانی کنند و آنان را از خطرات افراط و تفریط بیم و انذار دهند و «اعتدال» را بستر حرکت انسان مومن و عاقل قرار دهند، از نظر مکاتب الهی به ویژه اسلام عزیز افراط و تفریط از اصلی ترین عوامل زایل کننده عقل و از نشانه های بارز جهل است که موجب گمراهی انسان می شود. حضرت علی (ع) در این باره در کلمات قصار می فرماید:

جاهل را نمی بینی مگر اینکه یا یکسره در مسیر افراط است یا در حالت تفریط.  

و این مکاتب الهی سرآمد و کامل ترین همه آنها اسلام آمده اند تا با توصیه و آموزه ها و معرفی الگوهای عملی و عینی تعادل و حرکت در مسیر اعتدال را بر زندگانی و کار بشر حاکم نمایند. به طوری که آنان با ایجاد تعادل و رابطه منطقی میان دنیا و آخرت، ماده و معنی، معاش و معاد و ... سعادت این جهانی و رستگاری آخرت خود را تضمین نمایند. هنر و درس بزرگ انبیاء و اولیاء الهی (علیهم السلام) نیز حرکت بدون لغزش در چنین مسیری است. با مطالعه زندگی و سیره آن بزرگواران متوجه می شویم که هیچ عامل و محرکی نمی تواند آنان را  از مسیر مستقیم که همانا عقلانیت و اعتدال است منحرف و وادار به پشت پا زدن به اصول و دست زدن به کنش و واکنش هایی نماید که دشمنان کمین کرده آن بزرگواران بتوانند برای آنان نقطه ضعفی پیدا و در جهت منافع پلید خود از آن سوء استفاده نمایند. علی رغم همه این توصیه ها با وجود این الگوهای همیشه زنده خطر جهل و گرفتار شدن انسان به مشخصات و آفات آن در هیچ زمانه و عصری دست از سر آدمیان بر نمی دارد و همواره زندگی آنان را در عرصه ها و ابعاد مختلف فردی و اجتماعی، تهدید می کند. در دوران حیات طیبه رسول اکرم (ص) با اینکه ایشان در بطن و متن جامعه و در میان مردم حضور دارند باز هم شاهد این نشانه ها از جمله تندروی و کندروی ها هستیم و می بینیم کسانی را که در برابر دستورات صریح پیامبر (ص) و نص کتاب خدا به چون و چرا می پردازند و ایراد شرعی! می گیرند و تا آنجا پیش می روند که پیامبر گرامی اسلام را که اصولا برای حاکمیت عدالت مبعوث شده در جریان جنگ حنین به رعایت عدالت توصیه  می کنند! و ... یا در دوران خلافت حضرت امیر می بینیم که باز این تندروی ها و کندروی ها چگونه بر سر راه خلافت آن شیر پیروز خدا مشکل و مانع ایجاد می کند و ... تندروی ها پای ایشان را به میدان نهروان می کشاند و کندروی ها موجب می شود ایشان نتواند برای درهم شکستن سپاه شام عده وعده لازم را بسیج و تدارک ببیند... و هنگامی که در زمان حیات آن بزرگواران شاهد چنین حوادثی که ریشه در نادانی و افراط و تفریط عده ای از اسلام آورندگان دارد هستیم، در غیاب آن بزرگواران تکلیف خود به خود روشن است. همانطور که پیداست متاسفانه خطر افراط و تفریط تنها دامان تندروان و کندروان را نمی گیرد و دنیا و آخرت آنان را تباه نمی سازد، بلکه به گواهی تاریخ اینگونه افراد همواره مورد طمع دشمنان زیرک و خارجی و منافقان داخلی قرار دارند و آنان با بازیچه قرار دادن و تحریک چنین افرادی که افراط و تفریط عقلشان را زایل ساخته برای ایجاد اختلاف و تفرقه در میان جمعی متحد و ضربه زدن به جامعه سوء استفاده می کنند.

سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی نشان می دهد که یکی از اصلی ترین رموز ماندگاری در تداوم حرکت پرخروش و مومنانه مردم ایران و آنچه باعث شده توطئه های رنگارنگ دشمنان کینه توز آن راه به جایی نبرد پافشاری بر اصول با رعایت اعتدال و عقلانیت بوده است. در واقع اعتدال خود یکی از اصول انقلابی است که منبعث از آموزه ها و آرمانهای دین مبین اسلام است. و این درست بر خلاف تفکر برخی افراد و جریاناتی است که تصور می کنند اعتدال به معنی دست کشیدن از برخی اصول است. حال آنکه اعتدال به معنی پرهیز از افراط و تفریط و حرکت در بستر اصول است و این انحراف از آن به هر سمت و سویی که نفع دشمنان را به دنبال خواهد داشت. این است که می بینیم که بیگانگان که خواهان استقلال و سربلندی این سرزمین نیستند از عقلانیت و اعتدال گرایی انقلاب ما خشمگین می شوند و مثل همیشه تاریخ وقتی در مصاف رویارویی کاری علیه ان از پیش نمی برند، به تندروی ها و کندروی های داخلی دل می بندند و با تحریک چنین عناصری در کمین فرصت برای زدن ضربه از درون و تحقق اهداف شوم خود می نشینند. همین اوایل هفته گذشته بود که خواندیم و شنیدیم که یکی از سناتورهای آمریکایی به صراحت اعلام کرده که امریکا باید در ایران از «تندروها» حمایت کند!

اگر بپذیریم که افراط و تفریط آفت جامعه و خطری است که از درون انقلاب مردم ایران را تهدید و دشمنان ما را امیدوار می کند وظیفه داریم که سخت مراقب این آفت خطرناک باشیم به ویژه کسانی که مسئولیتی در امور و عرصه های مختلف دارند درباره مقابله با این تهدیدها وظیفه ای  سنگین تر بر عهده دارند. برای مثال در مسایل سیاسی، بحثهای رسانه ای، رقابتهای انتخاباتی و بالاخره عملکردهای اجرایی و ... باید آنی از خود و عملکرد خود غافل نباشیم و از افراط و تفریط بپرهیزیم و اجازه ندهیم سیاست زدگی آنچنان ما را از خود غافل کند که مرزبندی ما با بیگانه حفظ نشود، دشمن جای دوست بنشیند و یا حل مشکلات عدیده جامعه و مسائل روزمره زندگی مردم، تحت الشعاع رقابتهای سیاسی و درگیریهای جناحی قرار بگیرد. واقع بینی به کناری گذاشته شود و به حق و راستی عمل کردن، تحت تاثیر خوش بینی های مفرط و بدبینی ها و سیاه نمایی های مغرضانه واقع شود و خلاصه چنان در وادی پست و مقامهای دنیوی و آرزوی رسیدن به آنها غرق شویم که آخرت را یکسره فراموش نماییم و ... که حداقل پیامد منفی چنین رویکردی تخریب چنین سیاست و سیاستمداران در نزد مردمی است که در تاریخ و در نزد جهانیان به اعتدال و عقل گرایی و صاحب تشخیص بودن شهره اند.

                                                                                سید محمد سعید مدنی